بقای هر جامعه ای به نظم و ثبات بستگی دارد و برای ایجاد نظم و تنظیم روابط میان اعضای جامعه، باید دو کار مهم صورت گیرد؛ کار اول «حصول اطمینان از اینکه کارهای حیاتی جامعه انجام می گیرد»، کار دوم «پیشگیری از اختلالها و آشفتگی هایی که ممکن است به سببت کشمشکهای درونی جامعه در زندگی اجتماعی پدید آید.»
انجام این دو کار مهم و اساسی، از طریق مکانیسم «کنترل اجتماعی» صورت می پذیرد که در این مکانیسم، نظم جامعه، بر اساس تشویق رفتارهای مطلوب و تنبیه رفتارهای نامطلوب سازمان داده می شود.
در این نوشتار سعی داریم به مقوله «کنترل اجتماعی» بپردازیم.
تعریف کنترل اجتماعی
جامعه شناسان تعاریف زیر را از «کنترل اجتماعی» دارند:
– «به مکانیسم هایی اطلاق می شود که جامعه برای واداشتن اعضایش به سازگاری و جلوگیری از ناسازگاری به کار می برد.»
– «به مجموع عوامل محسوس و نامحسوسی که یک جامعه در جهت حفظ معیارهای خود به کار می برد و مجموع موانعی که به قصد جلوگیری افراد از کجروی اجتماعی در راه آنان قرار می دهد، گفته می شود.»
– «مجموعه ای از منابع مادی و نمادینی که در اختیار جامعه قرار دارد و برای حصول اطمینان از همنوایی رفتاری اعضای با اصول و مقرراتی از پیش تعیین شده و مورد تایید، از آن استفاده می کند.»
طرفداران نظریه «کنترل اجتماعی» درباره پیدایش جرم در جامعه چه می گویند؟
طرفداران نظریه کنترل اجتماعی می گویند که باید به «رفتار مجرمانه» در جامعه توجه داشت نه همنوایی؛ زیر زندگی روی هم رفته پر از وسوسه و فریب است. مردم فقط به این دلیل با هنجاری های اجتماعی همنوایی نشان می دهند که جامعه قادر است، رفتار آنان را کنترل کند و اگر چنین کنترلی نبود، ممکن بود، «همنوایی» کمی وجود داشته باشد.
«دورکیم» بر این باور است که اگر در جامعه ای همبستگی اجتماعی – نیروی کششی که افراد یک جامعه را به هم می پیوندد- قوی باشد، اعضای آن احتمالاً با ارزشها و هنجارهای اجتماعی همنوا می شوند؛ ولی اگر در جامعه ای همبستگی اجتماعی ضعیف باشد، ممکن است مردم به سوی «رفتار مجرمانه» کشیده شوند.
«تراویس هیرسچی» به عامل «همبستگی» برای کنترل اجتماعی ایمان دارد و معتقد است گروهی که اعضایش با هم همبستگی قوی داشته باشند، بهتر قادر به اعمال کنترل اجتماعی روی اعضایش خواهد بود تا گروهی که بین آنها همبستگی استواری وجود نداشته باشد.
وی بیان می دارد که انسانها در جامعه به وسیله چهار عنصر زیر به هم پیوند می خورند:
۱- علاقه: کسانی که به دیگران علاقه و توجه دارند، رفاه و احساسات این گونه مردمان را در نظر می گیرند و لذا مایلند با مسئولیت عمل کنند. بر عکس، کسانی که چنین علاقه ای ندارند، نگران این نیستند که روابط اجتماعی خود را به خطر اندازند، بنابراین بیشتر احتمال دارد که در جامعه مرتکب جرم شوند.
۲- تعهد: افرادی که نسبت به جامعه از تعهد بیشتری برخوردارند، برای حفاظت از دستاوردهای خود و ارزشهای جامعه، با دیگران همنوا می شوند در مقابل کسانی که نسبت به جامعه تعهد کمتری دارند، خطر کمتری در ارتکاب جرم می بینند و حتی ممکن است فرصتی برای سود بردن از آن نیز به دست آورند.
۳- گرفتاری و مشارکت: عنصر سوم در پیوند با جامعه، گرفتاری و مشارکت اجتماعی است. معمولاً کسانی که گرفتار کار، زندگی خانوادگی، سرگرمی و … هستند، کمتر فرصت پیدا می کنند که در رفتارهای انحرافی شرکت جویند. بر عکس آدم بیکار و عاطل و باطل دست به کار خلاف می زند. یعنی کسانی که کاری ندارند و یا در فعالیتهای مرسوم جامعه مشارکتی ندارند، فرصت بیشتری را برای کجروی پیدا می کنند.
۴- ایمان: ایمان یعنی وفاداری فرد به ارزشهای و هنجارهای اخلاقی. اگر مردمی قویاً باور داشته باشند که برخی از رفتارهای انحرافی درست نیست، مشارکت جستن در آنها برایشان دور از تصور است. در مقابل، کسانی که نسبت به هنجارهای اخلاقی و اجتماعی وفاداری ضعیفی دارند، ممکن است تمایل بیشتر داشته باشند که ارزشهای اجتماعی را نادیده گرفته و از هنجارهای اجتماعی انحراف ورزند.
دو عنصر اساسی در کنترل اجتماعی
تمام جوامع مختلفی که از مکانیسم «کنترل اجتماعی» برای بقای جامعه خود بهره می برند، دو عنصر اساسی را در بردارند؛ اولاً، همیشه و هر جا مجموعه ای از موازین وجود دارد که به طور کلی معین می کنند در شرایط مختلف چه نوع رفتارهایی خوب است و چه نوع رفتارهایی بد. یا چه نوع رفتارهایی خوبتر است و چه نوع رفتارهایی بدتر. این موازین معمولاً به شکل قوانین، مقررات، آیین نامه ها، رسوم، رهنمودها و معیارهایی عرضه می شوند. ثانیاً همیشه مجموعه ای از «ضمانتهای اجرایی» تدوین می گردد تا انگیزه ای برای واداشتن مردم در پیش گرفتن رفتارهای مطلوب وجود داشته باشد. این ضمانتهای اجرایی به صورت پاداشها و مجازاتهای گوناگون نمود می یابند.
کدام مکانیسم کنترل اجتماعی موثر است؟
جامعه شناسان معتقدند، هیچ مکانیسم کنترل اجتماعی که تنها بر تشویق ها و تنبیه های برونی متکی باشد، موثر واقع نخواهد شد. مسأله اساسی این است که نظام فرهنگی جامعه باید چنان محیطی به وجود آورد که افراد به نوعی نظم اخلاقی درونی پایبند گردند (مثلاً به احساس گناه، یا احساس رضایت خاطر). به همین علت یکی از هدفهای عمده فرآیند اجتماعی شدن باید عبارت باشد از ادغام موازین و ارزشهای گروهی در وجدانهای انفرادی به نحوی که اعضای جامعه ارزشهای گروهی را نه به عنوان معیارهای تحمیلی از خارج، بلکه به عنوان ارزشها و معیارهای شخصی خویش نیز بپذیرند.
شیوه های کنترل اجتماعی
کنترل اجتماعی در جامعه به دو شیوه متفاوت صورت می گیرد:
۱- از طریق اجبار: که بر اساس آن افراد را به پذیرش شیوه های زندگی و الگوهای رفتاری جامعه، با به کار بردن وسایل گوناگونی نظیر مجازاتهای حقوقی و تنبیه، وامی دارند.
۲- از طریق اقناع: که بر اساس آن افراد را با وسایل گوناگون اقناع چون: تبلیغ، پاداش، اعتبار، اعطای درجه، تمجید کردن، تشویق و قدردانی، وادار به پذیرش هنجارهای اجتماعی می کنند.
انواع کنترل اجتماعی
کنترلهای اجتماعی را می توان از نظر هدفهایی که در جامععه دارند، به انواع زیر تقسیم کرد:
۱- کنترل غیررسمی: کنترل غیررسمی، شکلی از کنترل اجتماعی است که در عرصه رویاروی اجتماعی اعضای جامعه در خانواده، مدرسه، محل کار و … تحقق می یابد. افرادی که بر خلاف هنجاری های سنتی و معبارهای خانوادگی و اجتماعی رفتار کنند، از سوی دیگران برای همنوایی با هنجارهای اجتماعی تحت فشار قرار می گیرند، افراد ناهمنوا از جامعه طرد می شوند یا مورد تمسخر و استهزای دیگران قرار می گیرد.
۲- کنترل رسمی: کنترل رسمی مبتنی بر عنصر حقوقی و قانونی کنترل اجتماعی است. در کنترل رسمی، قوانین جامعه، راهنمای اعضای آن هست و گروههایی نیز وجود دارد که این قوانین و مقررات را در جامعه اعمال می کنند و کجروان اجتماعی و مجرمان را دستگیر می کنند. در کنار این گروهها، موسسات و سازمانهایی چون مدرسه، اداره و … نیز وجود دارند که دارای معیارها و مقرراتی برای کنترل اجتماعی است.
۳- کنترل اجتماعی مثبت و منفی: در کنترل اجتماعی اگر بخواهیم افراد جامعه را با هنجارها و ارزشهای اجتماعی همنوا سازیم باید از مکانیسم کنترل اجتماعی مثبت استفاده کنیم که تشویق ها، آفرینها، قدردانیها و اعمال شوق انگیز در این مکانیسم جای می گیرد. اما اگر در کنترل اجتماعی بخواهیم افراد جامعه را از رفتارها و گرایشهای ضد اجتماعی منصرف کنیم باید از مکانیسم کنترل اجتماعی منفی بهره جویم که تنبیه، توبیخ، تهدید، بی اعتنایی، ریشخند، جریمه و زندان در این مکانیسم قرار دارد.
نکته پایانی
از آنچه گفتیم چنین بر می آید که «کنترل اجتماعی» برای ادامه موجودیت جامعه جنبه حیاتی دارد و با کنترل رفتار افراد جامعه، نظم و روابط بین اعضای جامعه را سازمان می دهد.
برای کنترل اجتماعی موثر در جامعه باید به دو عامل «همبستگی» و «همنوایی اجتماعی» نیز توجه داشت و این نکته را در نظر گرفت که کنترل اجتماعی با توجه به ساختار جامعه، شکل حکومت، فرهنگ، نهادهای اجتماعی و … متفاوت است و در جوامع بسته مانند روستاها نیاز چندانی به کنترل اجتماعی شدید نیست، اما در جوامع باز مانند شهرها ضروری است که کنترل اجتماعی به صورت مداوم و با شدت انجام گیرد.
نکته پایانی این که همزمان با کنترل اجتماعی، باید به مقوله «فرهنگ سازی» جامعه نیز پرداخته شود و یک نظام فرهنگی در جامعه به وجود آید که افراد در محیط جامعه، به نوعی نظم اخلاقی درونی پایبند گردند؛ یعنی از انجام رفتارهای نامطلوب و ناهنجاریها احساس گناه کرده و در مقابل با انجام رفتارهای مطلوب و رعایت ارزشهای اجتماعی، احساس رضایت خاطر داشته باشند.
منابع:
آسیب شناسی اجتماعی/ جامعه شناسی انحرافات، هدایت الله ستوده، انتشارات آوای نور، چاپ هفتم ۱۳۸۰