بطور قطع و یقین، هیچ مرد مبادی آدابی، یک زن خیابانی را با عنوان «زن خیابانی» صدا نمی زند! چراکه برخی مردان ایرانی با توجه به فرهنگ غنی وتربیت اصیلشان، غالباً اینگونه زنان را با الفاظی مودبانه و رمانتیک تری مورد خطاب قرار می دهند! از سوی دیگر مردان ایرانی، علی رغم غیرت و حس ناموس پرستی مثال زدنی شان، اگر متوجه شوند زنی -حتی موقر و متین – با آنها همکاری لازم را نمی کند، ترجیح می دهند، او را با عنوان «زن خیابانی » نامیده و cdاش را هم ظرف مدت کوتاهی در اختیار همگان قراردهند! البته آنها در صورت عدم امکانات تکثیر و پخش هم، بر روی چنین زنانی بدون هیچ عذاب وجدانی اسید می پاشند!(دقیقاً به همین خاطر است که تا کنون cd هیج زن خیابانی در نیامده و یا اینکه سر و صورتشان هیچگاه اسیدی نشده است!) اما در عین حال این مردان، هنگام ازدواج ترجیح می دهند با کسانی ازدواج نمایند که به لحاظ شخصیتی تنه به تنه کسانی می زنند که قبلاً به رویشان اسید ریخته و یا cd اشان را روزگاری درآورده بودند!(می بینید که آنچنان که باید و شاید تکلیفشان معلوم نیست!)
زنان خیابانی یکی از شاخصه های اصلی تعیین درصد بیکاری جامعه به حساب می آیند. معمولاً تعداد افرادی که حول و حوش یک زن خیابانی پلاسند، طبعاً علافانی را شامل میشوند که برای پرداختن به چنین کارهایی وقت کافی داشته و در ضمن، اشتغال دیگری هم ندارند. بدین ترتیب با شمارش ساده افراد فوق و با توجه به آمار ۱۲۰۰۰۰۰ نفره این زنان در کشور و بالاخره با استفاده از یک تناسب ساده، می توان به رقم دقیق درصد بیکاری جامعه دست یافت! متاسفانه نتایج این آمار، چندان هم امیدوار کننده نیست و بنوعی بیانگر این واقعیت است که بیش از ۵۰ درصد از تردد های درون شهری، تنها به همین منظور انجام می گیرند! بدین ترتیب و با استفاده از آمار فوق، می توان تدابیری هم برای حل مشکل ترافیک اتخاذ نمود!
برخی مردان ایرانی بسیار نوع دوستند و به همین خاطر هم هیچگاه یک زن خیابانی در کنار خیابان نمی ماند. این ماجرا علاوه بر اثبات رقت قلب مردان ایرانی، تبعات مثبت دیگری را نیز به همراه دارد، که از جمله آنها می توان به حل مشکل اتومبیل های تک سرنشینی که درسطح شهرتردد دارند اشاره نمود!
یک زن خیابانی را می توان بطور بالقوه یک هووی بالفطره مستقر در خیابان برای هر بانو قلمداد کرد و همین تلقین احساس خطر، در خانمهایی که شوهرانشان ذاتاً آماده هر گونه انحرافی هستند، میتواند هوش و حواس آنها را در جهتی سوق دهد که نتیجه اش گرم کردن هر چه بیشترکانون معتدل خانواده است!
آنچه که مسلم است یک زن خیابانی هم، می تواند مثل هر کارمندی، از شغلش ناراضی بوده و یا اینکه از مشکلات و سختی های کارش گله و شکایت داشته باشد. اما آنها ترجیح می دهند که دلیلش را به عوامل نامربوطی از جمله: فقر، داشتن خانواده های بی مسئولیت، رفقای ناباب، شرکت در پارتی های آنچنانی، اغفال توسط باند های مخوف فساد و…. مربوط سازند! اما واقعیت ماجرا این است که آنها شغل فعلی خود را بخاطرلذت زائد الوصف و درآمد مناسبش، نسبت به زحمات و هزینه های اندکش، انتخاب نمو ده اند! (این شغل نه پرداخت مالیات و عوارض دارد و نه احتیاجی به سرمایه گذاری خاصی مانند دفتر کار و… !) همچنین عزت و احترام اجتماعی که همواره آنها، در بین مردان پیرامونشان داشته و دارند نیز، در این انتخاب بی تاثیر نبوده است! دلیلش هم این است که اگر یک زن خیابانی نداند که برای یک املت چهار نفره، چقدر نمک لازم است، در عوض بخوبی می داند که برای ۴ مرد با نمک، دقیقاً چه میزان املت احتیاج است!
در سایر کشورها برخلاف کشور عزیزمان، زنان خیابانی فرصت آن را دارند تا استعدادهای خود را در عرصه های مختلف و متنوعی به منصه ظهور برسانند! بعنوان مثال، گستره کار آنها از معشوقه گری برای شخصیت های معروف از جمله: روسای جمهور (همچون ایتالیا، فرانسه، کانادا…) تا بازی در فیلم هایی که در کشورمان به هیچ وجه جایگاهی نداشته وندارند، شامل می شود! همچنین اشتغال در کلوپ های رقص و قرار گرفتن در نقش یک مدل مستهجن رامی توان از جمله فعالیت های آنان محسوب نمود! اما با محدودیت های موجود در داخل کشور، عمده فعالیت های زنان خیابانی وطنی، دراغفال مردان معصوم و غالباً متاهلی که سرشان به تنشان می ارزد، خلاصه می شود! شاید هم به همین خاطر است که در کشورعزیزمان، نوجوانان سیگار می کشند و جوانانش شیشه و بالاخره… آنچه که در خصوص زنان خیابانی عجیب می نماید این نکته است، که چرا علی رغم مخالفت های همه جانبه عالم و آدم با آنها، نسل این زنان نه تنها منقرض نمی شود بلکه روز به روز بر تعداد و اثر بخشی آنها افزوده می گردد! شاید پاسخش این باشد که هیچکس هنوز، بطور قطع و یقین در مورد فساد اخلاقی این قشر و یا انگل اجتماع بودنشان، به اندازه پدیده بد حجابی، به نتیجه ای قابل قبول و قطعی نرسیده است!!ظاهراً هر کسی بنابه وظیفه، جملاتی از مناقب و مضرات این زنان، حفظ کرده است و دائماً در قالب فیلم، سمینار و سخنرانی و… به خورد دیگران می دهد! اما چون به خلوت می رسند ککشان هم نمی گزد… چهار دیواری، اختیاری!
دلیل دیگرش هم این است که به عقیده برخی از کارشناسان، زن خیابانی بودن، جرم نیست بلکه بیماری است! به همین خاطر هم معتقدند که می بایست آنها را در مکان هایی خاص، بستری کرد!!اما از سویی دیگر عمل دختر پسرهایی که در خیابان مشغول صحبت هستند از مصادیق بارز جرم شناخته شده و در طرح ضربتی مبازه با فساد اجتماعی، بشدت دستگیر می شوند!… بالاخره فهمیدین که چرا کار و کاسبی زنان خیابانی روز به روز رونق می گیرد و مقوله ازدواج جوانان… بگذریم.
در پایان امیدواریم که شب زفاف مردان فاسقی که پیرامون چنین افرادی می چرخند و با این کارشان، موجب چرخیدن امورات زنان خیابانی می شوند، کمتر از دولت پادشاهی باشد! راستی چه کسی تا به حال شنیده که مردی را به جرم داشتن چنین ارتباطاتی مورد نکوهش قرار دهند! (البته بارها و بارها عکس این موضوع راخود حقیر، شنیده ام… که مثلاً مردی به خاطربرقراری ارتباط با زنی معلوم الحال، اطرافیانش کلی مرحبا و آفرین نثارش کرده اند!) آرزوی آخرمان هم این است که اگر قرار است چنین مردانی به هر حال سقط شوند همگی شان ناکام بمیرند!