مقدمه :
پدیده جهانی شدن به عنوان یکی از بحث انگیزترین مسائل قرن حاضر تبدیل شده است.صاحبنظرانی آن را یک فرایند گریز ناپذیر در سده بیست و یکم می دانند که تمام جنبه های زندگی بشری را دستخوش تغییر می کند عده ای دیگر از صاحبنظران آنرا پروژهای از قبل طراحی شده توسط دنیای غرب و سرمایه داری می دانند.فارغ از اختلاف نظراتی که در تعریف جهانی شدن وجود دارد دگردیسیهای تکنولوژیک و ارتباطی و رسانه ای و پیشرفت های فناوری و شبکه های کامپیوتری و ماهواره ها باعث شده است که مرزهای جغرافیایی و ملی کم رنگ شوند و موجب افزایش آگاهی کلی و فشردگی جهان شود.
ار آنجایی که یکی از عناصر مهم پدیده جهانی شدن این است که جهان جدید ،جهانی است که هیچ فرد یا جامعه ای نمی تواند حصاری دور خود کشیده و از آن دوری گزیند.هدف این مقاله نیز بررسی اثر پدیده جهانی شدن بر نظام ارزشی جوامع کهن آسیایی می باشد.
تعاریف:
جهانی شدن :
رناتو رودجیرو نخستین رئیس سازمان جهانی بازرگانی :جهانی شدن واقعیتی است که همه را در کام خود فرو خواهد برد.جهانی شدن عبارتست است از دگرگونی جغرافیایی اجتماعی،که بوسیله گسترش فضاهای قلمروی برتر مشخص می شود.جهانی شدن،رشد جایگاه اضافی حکومت را در کنار دولت،گسترش شکلهای دیگر اجتماع در کنار ملت و پیدایش دانشهای دیگر را در کنار عقل گرایی نوین،تقویت کرده است.
آرلت شولت:پنج سازه عمده ای که جهانی شدن را پدید آورده است به شرح زیر است:
-اندیشه فراگیری که به مردم اجازه می دهد تا جهان را همچون جایگاهی یکتا بینگارند.
-رشد سرمایه داری در جهان
-نوآوریهای فناوری در زمینه پیوندها و آگاهیها
-دگرگونی در نوشتن قانونهایی،همانند آزادسازی اقتصادی،که فضای فراخوری برای جهانی شدن زود و آسان را فراهم سازد.
-شماری از کشورها،برخی قانونها را برای کمک به تشکیل انجمنهای شهروندان بازبینی کردند.
جان بیلس و اسمیت استیو: منظور ما از جهانی شدن ،فرایند افزایش ارتباطات بین جوامع است،به گونه یی که وقایع و تحولات یک گوشه از جهان،بطور فزاینده ای بر مردم و جوامع دیگر سوی جهان اثر می گذارد.دنیای جهانی شدن،دنیایی است که در آن وقایع و رخدادهای سیاسی،اقتصادی،فرهنگی و اجتماعی،بصورت روزافزونی به یکدیگر مرتبط شده است و در دنیای جهانی شده،این رخدادها تاثیرگذاری بیشتری دارند.
ملکوم واترز : جهانی شدن را فرایندی می داند که در آن قید و بندهای جغرافیایی که بر روابط اجتماعی و فرهنگی سایه افکنده،از بین می رود و مردم بطور فزاینده ای از کاهش این قید و بندها آگاه می شوند.
آنتونی مک گرو : معتقد است جهانی شدن الگوی فعالیت های مختلف بشری به سوی فراقاره یی شدن درحرکت است.همچنین جهانی شدن در تمام حوزه های زندگی مدرن در ابعاد مختلف ظهور و بروز دارد.از اینرو یک فرآیند چندبعدی است.
مارتین آلبرو: جهانی شدن را به فرایندهایی که براساس آن تمام مردم جهان در یک جامعه فراگیر جهانی به هم می پیوندند،تعریف می کند.
آنتونی گیدنز، جامعه شناس مشهور انگلیسی جهانی شدن را در راستای مدرنیسم می داند و می گوید:وابستگی متقابل فزاینده جامعه جهانی،جهانی شدن است و نیز جهانی شدن،متراکم شدن زمان و مکان است.
امانوئل ریشر: جهانی شدن را شکل گیری شبکه یی می داند که طی آن اجتماعاتی که پیش از این در کره زمین دور افتاده و منزوی بودند،وابستگی متقابل و وحدت جهانی ادغام می شوند.
ادوارد سعید از جهانی شدن چنین تعبیری می کند:امپریالیسم سرمایه داری،با جهانی شدن وارد فاز جدید خود شده است و همانند مراحل پیشین،در صدد استعمار دیگران است.
تاملینسون:جهانی شدن در فرآیند گسترش زودهنگام پیوندهای پیچیده میان جوامع،فرهنگها،نهادها و افراد در سراسر جهان معنا پیدا می کند.
جهانی شدن اقتصاد:
فرو ریختن دیوار برلین به نشانه پایان حیات و سلطه سرخ ها بر شرق منجر به بازیابی وحدت آلمانها شد و فروپاشی کمونیسم در اردوگاه شرق را مسجل کرد.نظام سرمایه داری با تمام ضعف هایش پیروزی خود را در برابر نظام سوسیالیستی و اقتصاد دولتی جشن گرفت و بازاری جدید برای فتح شدن توسط کالاهای تولیدشده در کارخانجات غرب بوجود آمد.
فروپاشی کمونیسم در دهه ۹۰ باعث ورود چین یه صحنه اقتصاد جهانی شد و سیاست گام به گام نخبگان چینی برای اصلاحات اقتصادی آغاز شد و دیگر از راهبردها و اصول کتاب سرخ مائوتسه کونگ که در جریان انقلاب فرهنگی چین(۱۹۶۷-۱۹۷۷) منتشر شده بود خبری نبود.اصول مائوتسه جای خود را به اقتصاد جهانی و سیاست درهای باز دنگ شیائوپینگ داد.
اتفاقاتی که در این دهه در دنیا روی داد موجب شد تا کنترل دولت ملی بر اقتصاد ملی روز به روز بی معناتر شود.امروزه شرکت های فراملیتی در حال شکل گیری هستند که بخش بزرگی از اقتصاد جهانی در دست این شرکت هاست.
تعارف:
فرهنگ:
تعریف مفهوم فرهنگ،امری مناقشه بر انگیز در حوزه علوم اجتماعی بوده است.از همین رو،تکیه بر تعریفی کلی و مبسوط،می تواند نقطه شروع خوبی برای شروع بحث باشد.
آنتونی گیدنز جامعه شناس مشهور انگلیسی فرهنگ را اینگونه تعریف می کند:می توان فرهنگ را مشتمل بر ارزش های یک گروه معین،هنجارهای مورد پیروی آنها و کالاهای مادی تولید شده توسط آنها قلمداد کرد.
فرهنگ را بطور کلی می توان:پاسخ هایی شکل گرفته در طول تاریخ که توسط افراد آن جامعه برای رفع نیازمندیهای جامعه خود پدید آورده اند.برای نمونه “زبان” بعنوان یک فراورده ی ساخته انسان قابل ذکر است که یک عامل فرهنگی مهم است. حال با توجه به تعریفی که از فرهنگ ارائه شد می توان به این نتیجه رسید که فرهنگ و ارزش ها در جوامع امری ثابت نیست و نسل به نسل تغییر می کند خصوصا” در دنیای امروز که تغییرات بسرعت اتفاق می افتد.
جهانی شدن فرهنگ:
دگردیسیهای تکنولوژیک و ارتباطی و رسانه ای و پیشرفت های فناوری و شبکه های کامپیوتری و اینترنت و ماهواره ها باعث شده است که مرزهای ملی و جغرافیایی کم رنگ شوند و فعالیت های اجتماعی و فرهنگی بر ماورای مرزهای ملی تاثیر بگذارد و از آنها تاثیر بپذیرد.در دوران تمدن های باستانی،ارتباطات بر مبنای ارتباطات شفاهی بود.اما امروزه رسانه ها و وسایل الکترونکی هستند که ارتباطات را شکل می دهند.
ارتباطات در دنیای امروز،تغییرات بنیادی شدیدی را در جوامع سنتی پدید آورده است.از آنجایی که تمامی رسانه ها از ویزگی پیام رسانی برخوردارند پیام نیز یا خود فرهنگ است یا برای انتقال فرهنگ انتشار می یابد.رسانه ها در دنیای امروز باعث همگون سازی تفکر و اندیشه در میان گروه های انسانی و مخاطبان خود می شوند.کل اجتماع را هماهنگ می کنند و زندگی روزمره را با پیامهایی که منتشر می کنند شکل می دهند.
در واقع رسانه ها فرهنگ عامه را تغییر می دهند و باعث بوجود آمدن ذائقه های استاندارد می شوند،اینکه چه بخوریم،چه بپوشیم،چه بگوییم،چه ببینیم و چه گوش کنیم.
ارزش های سنتی :
منظور از ارزشهای سنتی در این نوشتار ارزش های فرهنگی و مذهبی و اجتماعی دیرینی است که در جوامع با قدمت کهن ریشه دارد.این ارزشها شامل مشترکات فرهنگی اعم از : سرزمین،زبان،نمادهای ملی و سنتی ومذهبی و ادبیات می شود.ارزش های سنتی مورد بحث در این نوشتار مربوط به کشورهای آسیایی می باشد.البته جوامع آسیایی خود شامل کشورهای مختلف می شود که فرهنگ های متفاوتی دارند و گستردگی و تنوع بسیاری دارند اما آنچه مورد اتفاق نظر است تاکید ارزش های سنتی بر عواملی چون پیوندهای خانوادگی،سلسله مراتب فرماندهی پدر در خانواده،اطاعت پسر از پدر،زن از شوهر و برادر کوچکتر از بزرگتر و ازدواج هایی که توسط خانواده ها ترتیب داده می شود و هنجارها و باورهای مذهبی است.
نبرد یا آمیختگی سنت و مدرنیته :
آیا ارزش های سنتی تاب تحمل تاثیرات همگون سازنده جهانی شدن امور را دارد و می تواند در برابر این تاثیرات مقاومت کرده و پایدار بماند؟
از چند دهه قبل که پاره ای از کشورهای شرق آسیا-از جمله ژاپن و بعد سنگاپور ،تایوان،هنگ کنگ و کره جنوبی-به پیشرفت های صنعتی و بازرگانی چشمگیر دست یافته و بخصوص پس از آنکه چین هم به این قافله پیوست و تا حدودی شروع به اصلاح عقب ماندگی های عمیق ناشی از رژیم کمونیستی کرد،بحث درباره “ارزش های سنتی” به سرعت به بحث روز تبدیل شد.آیا ارزش های فرهنگی و مذهبی و اجتماعی دیرینی که در این جوامع ریشه دارد موجب این ترقیات شتابان و خیره کننده بوده است یا الگوبرداری از راه و رسم زندگی غربی.آیا ارزشهای حاکم بر این جوامع با ارزشهای دنیای مدرن قابل تطبیق و همسان سازی است؟
علاوه بر کشورهای شرق آسیا،در کشورهای خاورمیانه نیز با کشف نفت و درآمدهای سرشار نفتی و برنامه های توسعه که دولت های این کشورها پیاده کرده اند به تدریج منجر به ایجاد طبقات جدید شد که از رفاه برخوردار شدند و در بین اهالی فرهنگ و متفکرین جامعه بحث ارزش ها به بحث داغ تبدیل شد.در واقع درآمدهای نفتی یک سوبسید بود تا دولت های وقت با برنامه های اقتصادی و عمرانی روند توسعه را شتاب دهند که منجربه گسترش شهرنشینی،توسعه اقتصادی،کارخانه ها،پول و اعتبارات،بانکها،روابط بازرگانی،شهرها و آسمانخراش ها و یک اقتصاد مصرفی،رشد و گسترش رسانه ای اطلاع رسانی و تفریحی،آگهی های ترغیب کننده شبانه روزی برای مصرف بیشتر کالاها که حتی توسط خود دولت های مرکزی این کشورها انجام می شد،در نهایت باعث دگرگونی ارزشها می شد.اگر برنامه های توسعه این کشورها و رقابت دولت ها برای دستیابی به رشد اقتصادی بیشتر را مشاهده کنیم متوجه خواهیم شد حتی سنتی ترین کشورها نیز برای دستیابی به رشد اقتصادی و تکنولوژیهای نوین و مدرن کردن جامعه در تلاش هستند و تحت فشار افکارعمومی خود و گسترش ارتباطات در این راستا گام بر می دارند.
این دگرگونیها نه تنها موجب توسعه اقتصادی،بلکه باعث دگرگونیهای عظیم فرهنگی شده است که حتی بعضی آنرا معادل غربی شدن نامگذاری کرده اند اما این نامگذاری ممکن است نادرست باشد،زیرا تاکنون در شرق آسیا،تحولات اقتصادی به همان میزان که در غرب با دگرگونیهای فرهنگی در سطح جامعه و خانواده همراه بود و منجر به این شد که نهادهای فرا-خانوادگی مانند مهدکودک ها،مدارس،خانه سالمندان برای بعهده گرفتن وظایف خانواده ها بوجود بیایند ،نبوده است بلکه هنوز خانواده به عنوان اصلی ترین عامل مطرح است.
الکس اینکلز و رانلد اینگهارت در پژوهشهایی که در باب روند نوسازی و ارزشهای جوامع انجام داده اند هردو به این نتیجه رسیده اند که تحولات این کشورها منجر به حذف ارزشهای سنتی نشده است.در این پژوهشها شاهد اطلاعاتی روشنگر هستیم که نشان می دهد جواب نه است.برای مثال اینگهارت نمونه های جالبی را از متفاوت بودن کشورهای شرق آسیا در مقایسه با کشورهای غربی مشاهده کرده است که با طرح عبارت “آیا زنان از داشتن فرزند خشنود می شوند” در کشورهای غربی موافقت اندکی وجود داشته اما در ژاپن و کره جنوبی اکثریت قاطع به آن پاسخ مثبت می دهند.یا اینکه “آیا زن مجرد می تواند،فرزند داشته باشد”،زنان ژاپنی بیشترین پاسخ منفی را داده اند.
در پژوهشهای الکس اینکلز هم در بخش نتیجه گیری یکی از پژوهش هایش چنین گزارش می کند:”در بین سالهای ۱۹۶۳ تا ۱۹۹۱ نسبت تایوانی هایی که می گفتند به مراسم بزرگداشت یکی از نیاکانشان رفته اند از ۳۹ درصد به ۷۵ درصد افزایش یافت.در ژاپن نیز بنابر نتایج تحقیقاتی اعتقاد به ضرورت تقوا و پرهیزکاری فرزندان رو به افزایش است.در چین ۹۵ درصد بزرگسالان و کودکان آنها بر اهمیت تقوای فرزندان تاکید دارند،و در هنگ کنگ “نسبت تکان دهنده ای از مردم،یعنی ۸۵ درصد از آنها موافق تنبیه فرزندان خطاکار از سوی دولت هستند”
علاوه بر تحقیقات این دو تن با مسافرت به این کشورها می توان هنوز آن روابط سنتی را مشاهده کرد،هنوز پیوندهای خانوادگی،بی تردید از جهت کارایی اقتصادی اهمیت دارد.کودکان باید هرچه زودتر بزرگ شوند تا برای حمایت از والدین خود در روزگار سالخوردگی آنان آماده شوند.در تجارت و کسب و کار غالبا” معتمدترین کارکنان را در میان اعضای خانواده و بستگان خانوادگی مشاهده می کنیم. همچنین،قابل اعتمادترین شبکه جانشینی معمولا” در میان فرزندان و خاله زاده ها و عموزاده ها شکل می گیرد.
موتاسیون های فرهنگی:
هر چند با وجود جهانی شدن هنوز ارزش های سنتی در جوامع سنتی وجود دارد با اینحال همیشه تغییر و تحول جریان دارد و ما شاهد بوجود آمدن یک حالت یگانه و منحصربفرد هستیم.در زیست شناسی موتاسیون ظهور ناگهانی چیزی است که ارتباطی مستقیم با سلسله ی علل قبلی ندارد.موتاسیون قابل کنترل نیست و چیزی تازه است که ممکن است خوب یا بد باشد.موتاسیون چیز تازه ای می باشد که پیش از این وجود نداشت.در مورد ارزش ها نیز به همین صورت است ارزش ها و فرهنگ مدرن با ارزشهای سنتی در هم آمیخته شده اند و حالتی جدید را بوجود آورده اند که نه مدرن است نه سنتی بلکه حالتی موتاسیون وار دارد. اینگلز در ادامه گزارش خود می گوید : در تایوان سنت حفظ و تداوم رسم و رسوم خانوادگی از طریق پسر خانواده که آنرا امری مهم می دانستند از ۷۰ درصد در سال ۱۹۶۳ به ۳۲ درصد در سال ۱۹۹۲ کاهش یافته است.ازدواج های ترتیب داده شده از طرف خانواده ها نیز در تایوان بشدت کم شده است و در ژاپن هم شاهد کاهش حمایت از برخی ارزشهای سنتی هستیم.در بسیاری از این کشورها شاهد فساد مالی،پارتی بازی های غیراخلاقی،افزایش مجردها و خانواده های تک والدی هستیم.البته گزارشات اینگلز برای تقریبا” دو دهه قبل است و امروزه نسل جدید و جوانان کشورهای آسیای شرقی ارزشهای همگون تر با جوانان غربی دارند،از ذائقه شان در تفریح و سرگرمی و گوش دادن به موسیقی تا لباس هایی که می پوشند.پسرانی که دیگر مانند پدران خود زود ازدواج نمی کنند. دخترانی که ترجیح می دهند تحصیلات خود را تکمیل کنند و استقلال مالی داشته باشند و شغل داشته باشند.اما این تغییرات بیشتر به جای شبیه غربی شدن باشد موتاسون می باشد.اگر فرهنگ غربی،فرهنگی فردگرا و خردگرا و آزادی سالار می باشد،این ارزشها مانند لباسی ست که به تن جامعه آنها می آید این موتاسیون های فرهنگی که پی در پی در جوامع سنتی تحت تاثیر جهانی شدن رخ می دهد مانند فرزندی که ناقص به دنیا می آید اندام بی قواره ای دارد،دستانش بزرگتر از پاهایش است در بسیاری جهات بطرز جاهلانه ای سنتی ست و در جایی دیگر مدرن شده است.در جامعه ای که میلیون ها نفر از انسان ها با دلی پر ایمان و با خشوعی معصومانه،ساده زندگی می کردند و عمر را در جوی آب به گذار می نشست و مراحل پی در پی زندگی را یعنی کودکی،جوانی و پیری و مرگ و بیماری و سپس به رستگاری می رسیدند وقتی به یکباره با مواردی چون آزادی فردی،حقوق بشر،درآمد سالانه،تولید اقتصادی و مبارزه طبقاتی و شکاف طبقات آشنا می شوند به یکباره تبدیل به موتاسیونی می شود که نه به گذشته خود تعلق دارد و نه اینکه مدرن است.این جامعه که تا دیروز حافظه قومی یا مذهبی آنرا یکپارچه و متجانس نگاه می داشت با هجوم جهانی شدن پی در پی به عقب رانده می شود.آنچه جامعه غربی را حفظ می کند حکومت قانون،اصل مسئولیت مدنی،اصل آزادی و حقوق فردی است که بر اثر مبارزه و عرق جبین بدست آمده است که این تلاش قدمتی ۴۰۰ساله دارد اما منتقل شدن ناگزیر این ایدئولوژی ها که هیچگونه ارتباط سنخی با محیط جدید ندارد چنان ابعاد ناشناخته ای به خود می گیرد که هیچ شباهتی به صورت اصلی آن ندارد.این عدم سنخیت ها افراد و اقشار سنتی تر جامعه را به واکنش وا می دارد تا بدانجا که حتی تکنولوژی را بلای آسمانی و غرب را مهد شیطان می نامند و حتی از دولت توقع دارند به هر شکل ممکن از ورود آن جلوگیری یا آنرا کنترل کند برای مثال می توان به رفتار بسیاری از کشورها در مورد اینترنت و شبکه های ماهواره ای و تجهیزات مدرن اشاره کرد.این اعمال توسط اقشار سنتی جامعه حمایت می شود.اما از آنجایی که این کنترل در درازمدت کارایی ندارد به مرور به مسائلی عادی تبدیل شده و حکومت و اقشار سنتی تر نیز آنرا می پذیرند.به مرورکه نسل های جوان تر جامعه ترکیب جمعیتی این جوامع را تغییر می دهند بسیاری از ارزشها و هنجارهای قبلی تغییر می کند اما همیشه این موتاسیون ها و عدم سنخیت ها وجود دارد.این عدم سنخیت ها به مرور قشری از جامعه را که با دنیای مدرن و غرب بیشتر در ارتباط است،مدرن می کند،اما مدرن شدنی که کاملا” با مدرنیته دنیای غربی متفاوت است و این دوگانگی تقدیر گریز ناپذیر در این جوامع در حال توسعه می باشد و نبرد سنت و مدرنیته کماکان ادامه خواهد داشت و این دوگانگی را در فرهنگ عامه در معماری و شهرسازی و ادبیات و سینما و حتی در رانندگی می توان مشاهده کرد.
منابع :
-گیدنز،آنتونی،جهان رها شده،ترجمه دکتر علی اصغر سعیدی و یوسف حاجی عبدالوهاب،انتشارات علم و ادب،چاپ نخست،۱۳۷۹
-گیدنز،آنتونی،۱۳۸۴،چشم اندازهای جهانی،ترجمه محمد رضا جلایی پور،تهران،طرح نو
-گیدنز،آنتونی،جامعه شناسی،ترجمه منوچهر صبوری،نشر نی،چاپ سوم،۱۳۷۶
-تافلر،الوین،۱۳۷۱،موج سوم،ترجمه شهیندخت خوارزمی،تهران،نشر نو
-اطلاعات سیاسی-اقتصادی-سال هفدهم-شماره نهم و دهم-خرداد و تیر ۱۳۸۲
-شناگر،داریوش،جهانی شدن و امپریالیسم،اطلاعات سیاسی-اقتصادی-شماره ۲۶۷-۲۶۸
-وثوقی،سعید و کمائی زاده،یونس،جهانی شدن و فرسایش حاکمیت ملی،اطلاعات سیاسی-اقتصادی-شماره ۲۶۷-۲۶۸
– مزارعی،یوسف و شادفر،حوریه،جهانی شدن و آموزش و پرورش،اطلاعات سیاسی-اقتصادی-شماره ۲۶۷-۲۶۸
– دهشیار حسین،لیبرالیسم:جهانی شدن،اطلاعات سیاسی-اقتصادی-شماره ۲۶۷-۲۶۸
– یعقوبی پور،مهدیه،تاثیر جهانی شدن فرهنگ بر هویت ملی،اطلاعات سیاسی-اقتصادی-شماره ۲۶۷-۲۶۸
-آرلت شولت،یان(۱۳۸۲)،نگاهی موشکافانه بر پدیده جهانی شدن،ترجمه:مسعود کرباسچیان-تهران:شرکت انتشارات علمی و فرهنگی
-اسمیت،استیو و بیلس،جان (۱۳۸۳).جهانی شدن سیاست:روابط بین الملل در عصر نوین(جلد نخست)،ترجمه:ابولقاسم راه چمنی و دیگران-تهران:موسسه فرهنگ و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر
-هلد،دیوید و مک گرو،آنتونی(۱۳۸۲)،جهانی شدن و مخالفان آن،ترجمه مسعود کرباسیان-تهران:انتشارات علمی فرهنگی
-گودرزی،ع(۱۳۸۰)،جهانی شدن،خطر یا رویا؟الزام یا انتخاب؟،اندیشه صادق،ش ۵
-تافلر،الوین(۱۳۷۴)،شوک آینده،ترجمه حشمت الله کامرانی،تهران،نشر سیمرغ
-تاملینسون،جان(۱۳۸۱)،جهانی شدن و فرهنگ،ترجمه محسن حکیمی،تهران،دفتر پژوهش های فرهنگی
واترز،مالکوم(۱۳۷۹)،جهانی شدن،ترجمه اسماعیل مردانی وگیوی و سیاوش مریدی،تهران-نشر سازمان مدیریت صنعتی
-آلبرو،مارتین،جهانی شدن،کشورهای درحال توسعه و ایران-ترجمه محمد رضا سید نورانی،اطلاعات سیاسی و اقتصادی شماره ۱۵۵-۱۵۶
-آلبرو،مارتین(۱۳۸۱)،عصر جهانی و جامعه شناسی پدیده جهانی شدن،ترجمه نادر سالار زاده امیری،تهران-انتشارات آزاد اندیشان،چاپ اول
2 Comments
ناهید
مقاله ای جالبی بود
خوب وضعیت فعلی ایران رو تشریح می کنه
حسام
موتاسیون یه اصطلاح تو زیست شناسی
اما خب ربط داده به علوم انسانی
این جمله هم در این مقاله جالب بود:
“مانند فرزندی که ناقص به دنیا می آید اندام بی قواره ای دارد،دستانش بزرگتر از پاهایش است”