تاریخ و سنن هر ملتی شناسنامه آن ملت است. در این میان تاریخ سرزمین ایران سرشار است از بلبلان شیرین نفسی همچون مولوی، سعدی و حافظ که در وصف سنت هایی همچون نوروز چنان نغمه سرایی کرده اند که عطر نفسشان همواره مشام جهانیان را نیز مملو از بوی سوسن و سنبل می کند.
نوروز این یگانه ترین روز و شیرین ترین یادگاری است که از اجداد ما برایمان به امانت مانده است. بنابراین آگاهی از چگونگی برگزاری جشن ها و آئین های این سنت دیرین و صمیمی حداقل وظیفه ملی است که بر دوش ما قرار دارد.
چهارشنبه سوری
چهارشنبه سوری مرکب از چهارشنبه و سوری جشنی است که در غروب سه شنبه آخر سال خورشیدی برپا می کنند و برای رسیدن به سعادت و سلامت در سال نو آتش می افروزند و از روی آن می پرند.
واژه چهارشنبه سوری نزد اقوام ایرانی متفاوت است، خراسانی ها به آن چهارشنبه سوری می گویند، اصفهانی ها چهارشنبه سرخی، شیرازی ها و بندرعباسی ها چهارشنبه آخر سال، لاریجانی ها چهارشنبه شوری، مازندرانی ها و مردم گرمسار آخر چهارشنبه و در گویش سمنانی، کردی، لری و لکی چهارشنبه سوری، البته سور به معنای سرخ و در گویش خوری که از گویش های ریشه دار ایران مرکزی است چهارشنبه شهری به همان سرخ و در آذربایجان توز چهارشنبه، توز به معنای رنگ توسی، گیلانیان گول چهارشنبه یعنی چهارشنبه آتشین و در کردستان کول چهارشنبه به معنای خاکستر می گویند.
رسم آتش افروزی
همه پاس داران فرهنگ ملی ایران برآنند که در سراسر ایران و نزد همه اقوام ایرانی زیباترین و قدیمی ترین آداب مربوط به چهارشنبه سوری، آتش افروزی و پریدن از روی آن است به همین خاطر عصر سه شنبه آخر سال که فردایش چهارشنبه است کوپه های هیزم را روی هم می گذارند و خورشید که غروب کرد، توده های هیزم را در حیاط خانه یا در کوچه یا در میدان باز، آتش می زنند. در برخی جاها هیزم ها را سه کوپه می کنند و در برخی جاهای دیگر هیزم بیشتری می گذارند و در هنگام پریدن از روی کوپه های آتش می گویند:
زردی من از تو
سرخی تو از من
سپس خاکستر آتش را جمع کرده کنار دیواری می ریزند. کسی که خاکستر را می برد هنگام بازگشت، در می زند. از درون خانه می پرسند کیه؟ می گوید: منم، می پرسند: از کجا می آیی؟ می گوید: عروسی، می پرسند: چی چی آوردی؟ می گوید: تندرستی.
در بسیاری از شهرها و روستاهای ایران، اسپند و کندر را برای رفع چشم زخم و تنگ نظری، بر آتش چهارشنبه سوری می ریزند و ترانه می خوانند و به آتش چهارشنبه سوری فوت نمی کنند و می گذارند تا خودش خاموش شود چرا که آتش و نوروز و چراغ سفره نوروزی را نباید خاموش کرد چون فوت کردن در آتش در ریشه آئین باستانی گناهی بس بزرگ بود چون آتش بسیار گرامی و نماینده فروغ ایزدی شمرده می شود.
در بیشتر روستاهای ایران مردم بر این باورند که خاکستر آتش چهارشنبه سوری را باید یک دختر نابالغ جمع کند و بیرون ببرد و سر چهارراه بریزد تا باد آن را ببرد و بر این باورند که با این کار پلیدی را دور کرده اند و شادی و تندرستی به خانه آورده اند.
آجیل چهارشنبه سوری
آجیل چهارشنبه سوری ریشه در آئین باستان دارد، این آ جیل مشکل گشا معمولاً از هفت نوع میوه خشک تشکیل شده است.
در خراسان آجیل چهارشنبه سوری بی نمک است مانند انجیر، کشمش، خرما، خشکه توت، فندق، پسته و بادام خام که خوردن این هفت آجیل بی نمک در آن شب شگون دارد.
در روستاهای ارومیه کشمش، مویز، گردو، بادام، سنجد، خرما، انجیر، شیرینی، آب نبات، آینه و سکه قرار می دهند و همه چراغ ها را روشن می کنند.
در برخی شهرهای ایران بازارها را در شب چهارشنبه سوری چراغانی می کنند و به طور کلی در سراسر ایران آجیل چهارشنبه سوری مجموعه ای است از دانه های خشک و میوه های خشک.
اسپندسوزی
در بسیاری از شهرها و روستاهای ایران و چه بسا در همه جای این سرزمین که این آئین را گرامی می دارند در آتش چهارشنبه سوری اسپند می ریزند تا چشم بد و آفات و بلایای زمینی و آسمانی را از خود دور کرده باشند. دود کردن و بخور دادن ریشه در آئین باستان دارد و از دیرباز اقوام آریایی با دود و بخور رابطه ای معنوی و اسطوره ای داشته اند، آتش و دود و دعا و بخور هماره دیوان و اهریمنان و آفات اهریمنی را از زندگی و خانه و کاشانه آریایی می رمانده است…
کوزه شکنی
یکی از آئین های چهارشنبه سوری، کوزه شکنی است که به معنای زدودن رنج و اندوه و نحوست و شومی و تنگدستی و سیه روزی است. در بسیاری از جاهای ایران، کوزه ای پر از آب از بام بر آتش می افکنند و در بسیاری از جاها، کوزه شکنی را با آدابی بر سر می چرخانند و به کوچه و برزن می اندازند. در روزگاری که کوزه ظرف آب بود و همه مردم ایران در خانه کوزه داشتند هر سال در هنگام چهارشنبه سوری کوزه های آب کهنه را می شکستند و کوزه نو می خریدند.
شال اندازی
در بسیاری از مکان های ایران، رسم بر این است که شب یلدا و شب چهارشنبه سوری از بام خانه یا از دودکش گنبد خانه ها، ریسمان و دستمال یا شالی به درون خانه روانه می کنند و چیزی می دهند و چیزی می گیرند.
این رسم بیشتر در میان جوانان و نامزدان رایج است که فرصت را غنیمت شمرده از دختر مورد نظرشان و خانواده اش پاسخ مثبت یا منفی دریافت می دارند و کسانی که شال را می اندازند دیده نمی شوند و نباید شناخته شوند.
بخت گشایی
بخت گشایی، مشکل گشایی و گره گشایی، بخشی از آئین های معنوی ایرانی است که در بیشتر جاهای ایران معمول است. این آئین ویژه دخترانی است که به هر دلیلی تاکنون ازدواج نکرده اند. شیوه ای که در بیشتر جاهای ایران شناخته شده و معمول است بخت گشایی از راه قفل گشایی است و آن آویختن دستمال، شال یا نخی به گردن و دو سر آن را به قفلی گره زدن است، کلید قفل را به زنجیری می بندند و به گردن می آویزند و سر چهار راه یا کوچه ای به انتظار رهگذری که باید مرد باشد می نشینند و از او می خواهند تا با کلید قفل را باز کند تا بدین سان بخت بسته دختر باز شود.
فال گیری
فال گیری نزد اقوام آریایی و در آئین باستان بسیار رواج داشته است. یکی از آئین های شب یلدا و چهارشنبه سوری و نوروز فالگیری است که به دیوان حافظ تفألی می زنند و گاه به میراث باستانی به فال روی می آورند مانند فال کوزه و فال گوشی.
فال کوزه هنوز در میان پیروان آئین باستان رایج است. فال کوزه را بیشتر در نوروز می گیرند، فال گوش نیز میراث آریایی باستان می باشد که در آن کسانی که نیازی یا حاجتی یا پرسشی از آینده دارند نیت می کنند و به کوچه می روند و در گوشه ای می ایستند و به سخنان رهگذران گوش می دهند و بدین سان فال خویش را می گیرند.
شام چهارشنبه سوری
آش چهارشنبه سوری، آش مراد است، این باور دیرینه ایرانی است که در بسیاری از جاهای ایران در شب یا روز چهارشنبه سوری آش می پزند و نذر می کنند. در خراسان به جای آش چهارگونه پلو می پزند؛ رشته پلو، زرشک پلو، عدس پلو و ماش پلو. در برخی شهرهای آذربایجان نیز به جای آش، پلو می پزند، در ارومیه کوفته می پزند و در بندرعباس پس از خوردن شام در سفره نان و پیاز و نمک می گذارند و آن را در لیف درخت خرما قرار می دهند و تا بامداد روز چهارشنبه دست به آن نمی زنند تا خیر و برکت از خانه شان نرود. مردم بندرعباس حلوا و کلوچه مخصوص درست می کنند و در اصفهان آش رشته می پزند و آن را به همسایه ها می دهند. در مازندران در شب چهارشنبه سوری زنان گندم خیس می کنند و روز چهارشنبه با آن و چند گونه سبزی صحرایی آش می پزند و به آن کال چارشنبه گندم آش می گویند.
«نوروز»
نوروز واژه ای است یادگار دوران تقدم صفت بر موصوف در ادبیات آریایی و ایرانی و به معنای روز نو و روز تازه و روز نخست و روز آغاز است.
نوروز از آن جهت نوروز است که نخستین روز است از فروردین ماه و از این جهت نوروز نام دارد که در پیشانی سال نو است. گفته می شود در روزگار ساسانی نوروز در اول فصل بهار نبوده بلکه در گشت و گذار بوده مثلاًً در سال ۱۱ قمری نوروز در ۱۶ حزیران(ژوئن) نزدیک اول تابستان بوده و از آن پس هر چهار سال یک روز عقب می آمده است تا که در سال ۳۹۲ قمری نوروز به اول حمل رسید. در سال ۴۶۷ قمری نوروز در ۲۳ حوت یعنی ۱۷ روز به پایان زمستان قرار داشت تا اینکه جلال الدین ملکشاه سلجوقی تقویم جلالی را بنا نهاد و نوروز را روز اول بهار که موقع نجومی تحویل آفتاب به برج حمل است قرار داد و ثابت نگه داشت.
پیک های نوروزی
دیرینه ترین پیک نوروزی حاجی فیروز است. حاجی فیروز نام و چهره ای آشنا، در فرهنگ مردم است مردمی که در بسیاری از جاهای ایران در پیشاپیش نوروز با جامه ای سرخ و گیوه ای نوک تیز و چهره ای سیاه و کلاه مخروطی دراز و منگوله دار و خنزر پنزرهای آویزان و چهره ای سیاه و لبانی سرخ و دندان هایی سپید و دایره ای زنگی در دست از در می آید و در کوی و برزن شهرهای ایران می چرخد و می زند و می رقصد و مردم را می خنداند و مژده رسیدن بهار و نوروز را می دهد و هر بی خبری را از آمدن نوروز باخبر می سازد. پیک دیگر جوانانی هستند که به زبان فارسی ترانه نوروزی می خوانند و از آمدن نوروز خبر می دهند و مژدگانی دریافت می کنند و به نوروزخوانان معروف می باشند. در کردستان و کرمانشاهان پیک های نوروزی کوسه برنشینان هستند.
در روزگار ساسانیان آذرماه آغاز فصل بهار بوده و روز نخست آذرماه را روز فال می گفته اند. مردی که سوار بر خری در یک دستش کلاغی و در دست دیگرش بادبزنی بوده و خودش را باد می زده و بدین سان با زمستان خداحافظی می کرده و از مردم چیزی می گرفته است.
سبزه نوروزی
در بسیاری از نقاط ایران از آغاز اسفندماه در کاسه و بشقاب و کوزه و اشیاء سفالین گندم، جو، عدس و ترتیزک و کنجد می کارند و در روستاها بر این باورند که هر دانه ای خوب سبز شود برداشت از آن دانه در آن سال بیشتر خواهد بود.
جامه های نوروزی
همه اقوام ایرانی رسم دارند که در آغاز اسفندماه به نو کردن جامه های خود بیاندیشند یا جامه نو بدوزند یا بخرند یا بشویند و این نشان از نونگری، نوسازی و نوبینی است و به همین جهت در روزگار تنگدستی نیز ایرانی آنچه دارد را نیز می شوید و پاکیزه می کند و می پوشد.
خانه تکانی و پاکیزه سازی نوروز
همه اقوام ایرانی در شهرها و روستاها در آستانه نوروز یعنی از آغاز اسفندماه به خانه تکانی روی می آورند. در روستاها آن روزگاران دیوار خانه ها را گل اندود می کردند و با گل سرخ شاخ گوسفندان را هم سرخ می نمودند تا همه چیز نو و پاکیزه باشد و در شهرها رنگ کاری و سفیدگری می کردند و خانه ها را می آراستند.
خوردنی های نوروزی
در همه جای ایران، چند روز پیش از نوروز شیرینی می پزند و می خرند. دیرینه ترین شیرینی ایرانی سمنو است که بر سر سفره نوروزی نیز قرار می دهند. در گیلان و مازندران برای عید کلوچه و حلوا می پزند و در یزد باقلوا، پشمک، قطاب، حاجی بادام، نان برنجی، لوز، مسقطی، بهشتی، نان بادامی، نان نخودی، کوکوی برنجی، نان پنجره ای و نان زنجفیلی می پزند.
چراغانی نوروزی
چراغانی آئینی دیرینه است و پیشینه آن به روزگار باستان می رسد که اقوام آریایی در آستانه نوروز در خانه ها و بام سراها و بلندی دژها مشعل روشن می کردند و آتش می افروختند در بسیاری از جاهای ایران این آئین را برگزار می کنند و مشعل می افروزند و بر در خانه می گذارند و یا چراغ روشن می کنند.
شام نوروزی
از دیرباز اقوام ایرانی بر این باور بوده اند که برای شب نوروز، شام ویژه ای باید تهیه کنند زیرا سالی که گذشته سال تلاش و کار بوده و در آستانه سال نو و حضور نوروز هنگامه آسایش و آرامش و شادی و بهره وری از دست رنج یکساله است.
خراسانی ها در شب نوروز سبزی پلو و ماهی پلو و پلو مرغ و کوکو می خورند و بیشتر اقوام ایرانی رسم دارند که شب نوروز و یا ظهر نوروز ماهی و سبزی پلو بخورند.
سفره نوروزی
همه اقوام ایرانی در شب نوروز و تحویل سال یا ساعتی پیش از آن و یا در بامداد نوروز سفره نوروزی می اندازند. چگونگی گستردن سفره نوروزی به طور کامل چنین است: سفره سپید رنگ که در بالای آن آینه را قرار می دهند که گرد باشد و گردی آن نشان از آن دارد که جهان بی پایان است. در پیرامون آینه یک یا چند شمع یا چراغ به شمار افراد خانواده روشن می کنند که شعله نشان از فروغ ایزدی دارد. روی آینه تخم مرغی می گذارند که نمودی از تخمه و تبار است و در جلوی آینه مشتی گندم که نشان از رزق و روزی است و در سوی دیگر سفره نانی می گذارند که برای برکت سفره است و در سمت دیگر ظرفی لبریز از آب که در آن چند قطره گلاب نیز ریخته شده باشد. در کنار جام آب، کوزه ای نو و آب ندیده که تازه آب در آن ریخته اند می گذارند و تا لحظه سال تحویل از آن برنمی دارند و در این کوزه چند برگ انار یا نارنج می اندازند. در برخی مناطق ایران ماهی را درون کاسه آب می اندازند و جلوی آینه قرار می دهند. اسپند رنگ شده، جامی از شکر ، شیر، ماست، پنیر، کره تازه، گل نرگس، سنبل، باقلا و سکه و شیرینی و آجیل و میوه نیز در اطراف سفره قرار می دهند.
در مورد هفت سین باید گفت، سین اصالت ندارد و می تواند هر یک از الفبای فارسی بر سر سفره نوروزی قرار گیرد مثل هفت شین، هفت میم، هفت نون، هفت دال و غیره.
زرتشتیان بر سر سفره نوروزی خود اکنون هفت نوع گیاه و سبزه، هفت نوع شیرینی و نقل و میوه خشک و هفت نوع میوه تازه که ۲۱ می شود به یاد ۲۱ کتاب اوستا می گذارد.
تحویل سال
قبل از تحویل سال باید شمع ها را روشن کرد و قرآن کریم را گشود و چشم به راه رسیدن سال نو در کنار سفره نشست و لحظه شماری کرد و همه از کوچک و بزرگ خانواده در خود فرو روند و به سرنوشت و زندگی امید و آرزو و دست کشیدن از کینه ها و قهرها بیندیشند و در هنگام تحویل سال دعای نیایش بخوانند. هدیه دادن، بازی های نوروزی و دید و بازدید های نوروز که از ۵ تا ۱۲ روز است از دیگر مراسم این آئین باستانی است که با روز ۱۳ به پایان می رسد و البته باید یادآور شد که از شب یلدا تا ۱۳ فروردین را ایام نوروز می گویند. باشد که برگزاری این آئین را یک وظیفه ملی بدانیم.
منبع: نوروز باستانی ترجمه و تألیف دکتر محمودرضا افتخارزاده – شرق شناس
منبع این سایت: روزنامه همشهری ۲۴ اسفند ۸۴