آینده دموکراسی در ایران به طور عملی، در گرو حل مسایل تاریخی مهمی است که اگر به آنها پرداخته نشود، مشکلات تاریخی جامعه ایران، ابعاد تازهتری پیدا خواهد کرد. ایجاد جامعه قانونی، رعایت حقوق شهروندی، جدایی دین از دولت، تضمین آشکار حق مشارکت سیاسی مردم و اجرای عدالت اجتماعی در فرهنگ سیاسی معاصر، مفاهیم کم و بیش شناخته شدهای هستند.... اما احترام به حقوق فردی، یعنی آنچه که در مجموع از آن به اندیویدوالیم یاد میکنند، احترام به حقوق اساسی اقوام مختلفی چون ترک، کرد، لر، بلوچ، عرب، ترکمن، فارس و اقلیتهای دینی و تضمین آشکار آزادیهای فرهنگی و سیاسی آنها، نیز رعایت تساوی واقعی حقوق زنان ـ این پیشتازان مبارزات سالهای اخیر ـ با مردان. تلاش برای ایجاد فرهنگ دموکراسی از طریق آموزش و پرورش و نهادی کردن نهادهای جامعه مدنی، از سندیکاهای صنفی مستقل از دولت گرفته تا انجمنهای گروهی مستقل مختلف و حذف نکردن مخالفان سیاسی و تضمین حقوق مخالفشان، از مهمترین مسایلی است که اگر این بار پاسخی شایسته و در خور و عملی برای آنها نیابیم، ایران را دچار مشکلات اساسی خواهیم کرد.
امروزه سیاست مدرن را نمی توان در گسست و بی ارتباط با سنت فلسفه سیاسی غرب در نظر گرفت، زیرا برای به وجود آوردن چنین گسستی باید تاریخ اندیشه سیاسی غرب را شناخت و در مورد آن به پرسش پرداخت. در چنین صورتی ما یکبار دیگر در سنت فلسفه سیاسی غرب قرار خواهیم گرفت. سنت فلسفه سیاسی در طی 25 قرن گذشته به صورت سنت گسستی جلوه می کند که تا به امروز بسیاری از اعتقادات و ایقان های فکری و فلسفی بشریت را مورد سئوال قرار داده است. استمرار و پیوستگی این سنت گسست به این دلیل است که فلسفه سیاسی همواره در جست و جوی حقیقتی است که مفهوم خود را در حرکت خود می یابد. لذا، از آنجا که هرگونه پرسش فلسفی ای در مورد سیاست در این خود حرکتی مفهوم حقیقت خلاصه می شود، بنابراین اشتباه است اگر ادعا کنیم که امروزه قابلیت طرح هرگونه پرسش فلسفی و داروی نقادانه در مورد وقایع سیاسی را از دست داده ایم، چون در این صورت مقوله ای تحت عنوان فلسفه سیاسی وجود نخواهد داشت.
وضعیّت گذار محصول منطقی مفهومی به نام مدرنیته است و دورنمای تئوریک مفاهیم مدرن باعث می شود که فضای ما قبل آن یا وضعیّت انتقال به آن ایجاد شود. به همین سبب مفهوم دوره ی گذار خیلی پیش تر از آنکه خود بنیاد و خود تعریف باشد، دارای معانی چند سویه ایست که خود را در تقابل با مفاهیم دیگر همچون سنّت، نقد سنت، گزاره های مدرنیته و خود مدرنیته تعریف می کند. به همین سبب نیاز داریم تا مبدا و مقصد ایجاد کننده ی این وضعیِّت را درک کنیم تا بتوانیم میان فضای دوران گذار و ابزار رهنمونی آن به جامعه ی دموکراتیک نسبتی مفید برقرار کنیم.