سی سال از مرگ دکتر علی شریعتی، روشنفکر و آموزگاری که گمان می رود تاثیرگذار ترین روشنفکر عمومی ایران در سده اخیر باشد، گذشته است. با این وصف به نظر نمی آید که بحث از او یا اندیشه های او پایان یافته باشد، چرا که هنوز هستند کسانی که مدعی پیروی از اندیشه های اویند، هنوز هستند کسانی که درصدد برائت جستن از اویند و هنوز هستند کسانی که خواهان بدنامی و رسوایی اویند و البته بر این دسته از افراد باید کسانی را افزود که صرفاً خوانندگان و پژوهشگران آثار و اندیشه های اویند.
سال های سال مفاهیم جنسی مفاهیمی طبیعی تلقی می شدند. این طبیعی تلقی شدن مفاهیم جنسی باعث شده بود که در طی دهه های اخیر با مشاهده ی نمونه های بسیاری چون مورد ماریا پاتینیو، رابطه ی میان مفاهیم مردانگی و زنانگی و تعاریف بیولوژیک از دو جنس شکل جدیدی به خود گرفت زیرا به نظر می رسید که با توجه به ظاهر زنان و مردان نمی توان به طور قطع در مورد ویژگی های جنسیتی و رفتارهای جنسی آنان قضاوت کرد. مفهوم جنسیت در اوایل دهه ی ۱۹۷۰ بود که متولد شد. در سال ۱۹۷۲ جان مانی و آنکه ارهارد این ایده را پروردند که جنس و جنسیت دو مقوله ی کاملا جدا از هم می باشند. زمانی که از جنس سخن به میان می آوریم منظورمان ویژگی های بیولوژیک بدن است که توسط ژن ها رقم می خورد و غیر قابل تغییر است. اما جنسیت نشان دهنده ی ویژگی های روانی فرد و برداشت او از خود است که در روابط او با اطرافیانش شکل می گیرد. کتاب اوکلی نیز در همان سال به با عنوان جنس، جنسیت و جامعه منتشر شد که در آن جنس را به عنوان تفاوت های مرتبط با اندام های تناسلی و کارکرد تولید مثلی آن ها تعریف می کند و جنسیت را به فرهنگ مرتبط می داند که طبقه بندی اجتماعی مردانه/زنانه را ایجاد می کند.
من زبانشناس و اینحرفها نیستم ولی وقتی آدم کاری میکند که الزاما نیازمند آگاهی از فلان یا بهمان مقوله است نمیتواند خودش را از آن کنار بکشد. زبانشناسی یک علم است و علم را جز از طریق پرداختن مستقیم به آن نمیشود آموخت اما شاعری امری شهودیست و چون آموختنی نیست در چارچوبهای عبوس علم احساسِ نفستنگی میکند. با اینهمه سر و کار شعر با زبان است که ناگزیر باید آموخت و اگر شاعر از آموختن آن بگریزد امر شاعریاش مختل میشود و در آن به توفیق دست پیدا نمیکند. صرف فارسی زبان بودن برای شعر فارسی سرودن کافی نیست. برای این کار باید فرض کنید که اصلا فارسی نمیدانید و از نو به کشف آن برخیزید.
ویژگى کلى اندیشه چینى که نظر اکثر محققان را به خود جلب کرده تعلق خاطر آن به سیاست، ادبیات، هنرهاى زیبا و بیش از همه اخلاق و روابط اجتماعى به جاى مباحث متافیزیکى است. البته آیین تائو در این میان یک استثناست. بدین لحاظ ذهن و دل چینى به جاى آنکه در اندیشه خدا و سایر موضوعات و مفاهیم دینى و متافیزیکى بوده باشد، بیشتر معطوف به انسان در مقام عضوى از اجتماع و جزئى از طبیعت بوده و در اندیشه هماهنگى بین این سه به سر برده است و بیش از آنکه اخروى باشد دنیوى بوده است و هر دستگاه بزرگ اندیشه چینى در آغاز همچون یک فلسفه تربیت نفس مى شکفد و تنها از سر اتفاق است که شکل آیین دینى به خود مى گیرد. در این نظام اندیشگى چهار مکتب مهم کنفوسیوس، موزه، تائو و قانون از نظر تأثیر بزرگى که در زندگى چینى داشتند میدان کلى فلسفه چینى را دربرمى گیرند. هشت فیلسوف بزرگ دوره «جو» نمایندگان این نظامهاى فلسفى اند. یعنى کنفوسیوس، منسیوس، لائوتزو، جوانگ زه، یانگ جو، موزه، سیون زه و هان فى زه. مکاتب دیگر چیزى جز شاخه هاى این جریان و سخنگویان آنها نیستند. دو کرانه اصلى تفکر فلسفى چینى اندیشه کنفوسیوس و تفکر تائویى است که اولى انسان گرا و زمینى است و دومى عرفانى و آن جهانى و تعارض پرسابقه بین این دو جریان، نوعى تعادل را در اندیشه چینى موجب شده است.
اسطورهی گیلگمش که به قولی کهنترین اسطورهی جهان و حدود چهار هزار سال عمر دارد، داستان تکامل و رنج و به پوچی رسیدن انسان است. آنچه باعث امتیاز این اسطوره بر دیگر اساطیر جهانمیشود، ضرب آهنگ فلسفی آن است که در هر بخش با طنینی دیگر ذهن انسان امروز را درگیر میکند وگرنه ظاهر داستان از بافت سادهای برخوردار است و مانند هر اسطورهی دیگر بر پایهی وقایع ناباورانه قرار دارد: «گیلگمش» آفریدهای است خدا- انسان بدین معنی که دو سوم او آفرینش خدایی دارد و یک سوم انسانی. پس میتوان گفت او واسطهای است میان خدا و انسان.
نوروز سنت کهن ایرانی به باور بسیاری از کارشناسان یکی از بزرگترین میراثهای معنوی بشر است. برخی مانند محمد میرشکرایی، رییس پژوهشکدهی مردمشناسی، دلیل ثبتنشدن آن در سومین فهرست میراث ناملموس بشری در یونسکو را بزرگی ابعاد آن میدانند؛ بهایندلیل که یونسکو سازمان علمی و فرهنگی ملل متحد تاکنون با پروندهای به این گستردگی برخورد نکردهبود و چهگونگی داوری و ارایهی نظر دربارهی آنرا نمیشناخت. ویژگی پروندهای که به نمایندگی ایران از سوی ده کشور آسیایی ارایهشد، نشان از پیوستگی برگزاری نوروز در هر ده کشور، در طی قرنها دارد. تاجیکستان، افغانستان، ترکیه، قرقیزستان، قزاقستان، پاکستان، هند، آذربایجان، ایران و ترکمنستان ده کشوری هستند که هریک با آیینهایی هنوز نوروز را زنده نگهداشتهاند. شاید این آیینها در هر سرزمینی رنگی داشته باشد، اما همگی بوی نوروز میدهد و از آمدن بهاری دیگر سخن میگوید.
استاد دکتر کزازی به پارسی روان سخن میگوید. اینگونه شیرین بیانی در همسخن او نیز تاثیر میگذارد و بعد از چند لحظه میبینی که تو هم می خواهی مانند او سخن بگویی.دکتر کزازی تازه از کلاس بیرون آمدهبود و هنوز دانشجویان دوره دکتری زبان و ادبیات پارسی رهایش نمیکردند. از سوی دیگر باید پس از این گفتوگو به جایی دیگر میرفت. هرچند گفتوگو کوتاه بود، اما او روان و ساده درباره خاستگاه و نمادهای نوروز سخن گفت.
برنده نوبل ادبیات ۲۰۰۷ در سخنرانى پیش از اهداى جایزه، نگران نکته جدیدى در موضوع کتاب است: «استفاده از اینترنت به جاى کتاب». چه بسا در هنگامه اى که در جامعه ما بر سر کتاب خواندن یا نخواندن آن هم، صدها مسأله حاشیه اى در حوزه کتاب و فرهنگ دارد، مانده است تا هنوز به بحث رقابت اینترنت و کتاب برسیم. با این حال، همیشه درباره تکنولوژى هاى نوین، موضوع ظریفى وجود دارد. آنها به سرعت مى آیند و اگرچه با سرعت خارق العاده اى سطح را مى پوشانند، مهارت دیگرى هم دارند یعنى هر عادتى که شما دارید را پررنگ تر مى کنند. بنابراین اگر کتاب پررنگ بوده، اینترنت به سرعت بر جذابیت آن مى افزاید. در غیر این صورت اینترنت وقت خود را تلف نمى کند و سراغ میدان هایى مى رود که حرفى براى گفتن داشته باشد.