بحث اساسی مطرح در جهان کنونی مسئله مسئولیت را بیش از آنچه ما در فارسی از این کلمه میفهمیم ارزش و عمق بخشیده است. امروز آنهایی که با مباحث هنری و اجتماعی سر و کار دارند در دنیا، بزرگترین کشمکش میان نویسندگان، بزرگترین تصادم میان دو قطب فکری در جهان شرق یا غرب، اصل اعتقاد به اصالت مسئولیت یا اعتقاد به آزادی برای هنرمند، نویسنده، نقاش، موزیسین یا متفکر محقق عالم علیم است. آیا هنرمند کسی است که ارزشهای مجرد هنری خلق میکند؛ آنچنانکه خود انتخاب کرده است و براساس ملاکهایی که خودش میپسندد یا نه، هنرمند آفریننده یا خالق اثر هنری است که در خلق و آفرینش هنریاش، بیش از آنکه برای اثر هنریاش اصالتی قائل باشد، خود را مسئول ادای تعهدی میداند و بنابراین خلق هنریاش را وسیلهای برای نیل به آن هدفی تلقی میکند که رسالت خودش میشمارد.
در وهله اول، دیدگاه شریعتی در قبال مارکسیسم متناقض به نظر میآید. گاهی شدیدا به محکومکردن آن میپردازد و گاهی نیز در جای دیگر مفاهیمی را از آن آزادانه به عاریه میگیرد. این تناقض ظاهری، باعث میشد که بعضیها او را از نظر سیاسی ضدّ مارکسیسم قلمداد کنند، دیگران تصور میکردند که او مارکسیستی است که عقاید واقعی خود را تحت پوشش اسلام پنهان میدارد، افراد دیگری هم بودند که او را یک فرد مبهوت و یک روشنفکر متحیّر معتقد به خط سوم قلمداد میکردند. این تناقض ظاهری، هنگامی برطرف میشود که بدانیم از نظر شریعتی سه مارکس و بنابراین سه تعبیر مارکسیستی جداگانه وجود دارد...
سی سال از مرگ دکتر علی شریعتی، روشنفکر و آموزگاری که گمان می رود تاثیرگذار ترین روشنفکر عمومی ایران در سده اخیر باشد، گذشته است. با این وصف به نظر نمی آید که بحث از او یا اندیشه های او پایان یافته باشد، چرا که هنوز هستند کسانی که مدعی پیروی از اندیشه های اویند، هنوز هستند کسانی که درصدد برائت جستن از اویند و هنوز هستند کسانی که خواهان بدنامی و رسوایی اویند و البته بر این دسته از افراد باید کسانی را افزود که صرفاً خوانندگان و پژوهشگران آثار و اندیشه های اویند.