«بحران محیطزیست» مسألهای حاشیهای نیست و نمیتوان نسبت به آن بیتفاوت بود. ما در دنیایی زندگی میکنیم که برخی قدرتها سعی میکنند مردم از این بحران چندان آگاه نشوند. اما در همین راستا نوعی آگاهی پیوسته جهانی به نام «دین» وجود دارد که بر این عقیده است که اگر ما از رابطه صحیح با دنیای طبیعت آگاه نشویم، نابودیمان قریبالوقوع خواهد بود. به این اعتبار، دو دیدگاه در رابطه با محیطزیست وجود دارد؛ یکی دیدگاه سکولار غربی و دیگر، نگاه دینی به محیطزیست.
مسئله ضرورت مطالعه در دیگر سنتهای دینی، فراهم آمدهی شرایط ویژهی دنیای نوینی است که در آن مرزهای هر دو جهان کیهانی و دینی فرو ریخته است. این وضع دشوار که فرد از طرفی تمایل دارد که نسبت به دین خود وفادار بماند و از طرف دیگر ادیان دیگر را نیز معتبر بشمارد، یکی از نتایج وضع غیر عادی است که بشر جدید با آن روبهرو است و برآمدهی شرایط متناقضی است که در آن زندگی میکند. در عین حال این مشکلی است که او باید به قیمت از دست دادن اعتقاد به خود دین با آن روبهرو شود. برای یک مسلمان سنتی که در فارس یا مشهد زندگی میکند، ضروری نیست که به حقیقت ادیان بودایی یا مسیحی توجه داشته باشد. همچنان که آشنایی با آیین هندو برای کشاورزی که در کوههای ایتالیا یا اسپانیا زندگی میکند، فوریت ندارد. اما برای کسی که از نظر او فلسفههای غیر دینی جدید تجانس فرهنگ دینی او را شکسته و از بین برده است و یا به نوع دیگری متأثر از معنویت اصیل سنتهای بیگانه است، دیگر امکان ندارد که نسبت به پیامدهای متافیزیکی و کلامی حضور ادیان دیگر غافل بماند. اگر او چنین کند، یا در خطر از دست دادن دین خواهد افتاد و یا اینکه در تصوری که از خداوند دارد دست کم برای رحمت او محدودیتی قائل شده است.