هدف و انتظار ما از اصلاحطلبی نباید تبدیل شدن به یک دموکراسی غربی باشد، بلکه باید توسعهی جامعهی مدنی و باز شدن فضای سیاسی در اولویت قرار گیرد. اصلاحات اساسی در جهت نزدیک شدن به دموکراسی نیازمند تغییر رویهی ذهنی آحاد افراد یک جامعه است. یعنی به روحیهی مداراگر، قبول دیگری، و نظام چند حزبی و کثرتگرا نیاز دارد که در طرز رفتار و سلوک انسانها ریشه دوانده باشد. و همچنین باید انسان از حالت رعیتوار خود به درآید و به سوژه-من بدل شود. یعنی از آن «خود» جمعی که در تودهی بیشکل جماعت حل شده است به شهروندی خودمختار و صاحب حق (و البته مسئولیت) تبدیل شود.
از زمان پیروزی تاتارها تنها یک عامل بر تاریخ روسیه حاکم و در تمامی شئونات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه روسیه ریشه دوانده بود و قالب نهادینه و پردوامی پیدا کرده بود و آن نهاد استبداد پدرسالارانه یا پاتریمونیال بود. در روسیه دوران کیف، انجمنهای شورایی وجود داشت که در واقع شاید بتوان آنها را اشکال ابتدایی نوعی مجلس بهحساب آورد اما با هجوم تاتارها به این سرزمین و تصرف آن به عمر شوراهای مذکور خاتمه داده شد.