سده بیستم را قرن روشنفکران خواندهاند؛ عصری که با نامه مشهور امیل زولا، نویسنده و دیگر چهرههای ادبی و هنری سرشناس فرانسوی با عنوان جنجالبرانگیز «من متهم میکنم» آغاز شد. آنها با این نامه در امر سیاسی و عمومی دخالت کرده بودند و دادرسی و محکوم کردن دریفوس را تقبیح کردند. در این شرایط سیاستمداران راستگرا در مقالهای که ٢٣ ژانویه ١٨٩٨ در روزنامه L› Aurore منتشر شد، با عنوانی که به گمان خودشان تحقیرآمیز بود، هواداران دریفوس را «روشنفکران» Intellectuel خطاب کردند. به باور این سیاستمداران روشنفکران آدمهایی آرمانطلب و غیرواقعگرا هستند که خودشان را برتر از دیگران میدانند، اما در واقع اسیر پندارهای خام و خیالهای وهمناکشان هستند. خیلی زود البته این برداشت سطحی و طعنهآمیز جای خود را به مباحث جدیتر اندیشمندان علوم اجتماعی و صد البته کسانی داد که خودشان به واقع با تعاریف مختلف در دستهبندی روشنفکران قرار میگرفتند و در همین راستا کتابهای متعددی نوشته شد. در واقع باید گفت که در این قرن هم چنان که روشنفکران به یکی از تاثیرگذارترین گروههای اجتماعی در عرصه سیاسی و اجتماعی بدل شدند، بحث درباره آنها و ماهیتشان نیز اوج گرفت، تا جایی که یکی از مباحث اصلی روشنفکری در این سده تعریف خود مفهوم روشنفکری، کارویژههای آن و عملکرد روشنفکران بود، تا جایی که کسی که امروز بخواهد تاریخ روشنفکری را بنویسد، لابد باید بحثی جامع و مفصل را نیز به تحولات خود این مفهوم و بازتاب آن در آثاری که با این عنوان نوشته شدهاند، اختصاص دهد.
چرا تلاشهای روشنفکری در ایران، با توجه به وقت و هزینه زیادی که روشنفکران و تحلیلگران بابت آن می پردازند، کمترین انتظارات را نیز بر نمی آورد و با وجود ورود مفاهیم زیادی در فرهنگ روشنفکری ایران و باز تعریف آن توسط روشنفکران، ما تقریبا هیچ بازخوردی از این تلاشها را در سطح جامعه نمی بینیم. همین دغدغه باعث شده است سوژه تحقیقم را همین چرایی بایر بودن زمین روشنفکری ایران قرار دهم که با وجود بارش زیاد، کمتر گیاهی درونش می روید.
هدف از انتخاب این عنوان برای این یادداشت، گریزیست به مفهوم فاعلی «روشنفکر» و دنیایی که روشنفکری از آنجا شکل می گیرد. این انتخاب از آن رو صورت می گیرد که با وجود آشنایی ایرانیان با فلسفه ی یونان قدیم و تاثیر آن برتدوین فلسفه ی اسلامی و همچنین اثر جنگهای صلیبی که باعث آشنایی مردمانی از شرق درباره ی شیوه ی زیست جهان غرب شد، می توان ادعا کرد که مهمترین تاثیر غرب بر ایران از جانب مدرنیته بوده است.
از جمله واژگانى که امروزه استفاده و استعمال فراوانى در فرهنگ و ادبیات گفتارى و نوشتارى جامعه ما دارد واژه روشنفکر است. روشنفکرى از جمله مقولات و محصولات فکرى جهان مدرن و پیشرفته امروزى است و طى قرون اخیر باب شده به طورى که قبل از رنسانس و عصر روشنگرى در قرون وسطى یا قبل از آن هرگز چنین واژه اى مورد استفاده فرهیختگان یا عالمان نبوده است. در کشور ما نیز در قرن نوزدهم میلادى این مقوله وارد عرصه فرهنگى و اندیشگى جامعه ما شده است. به طورى که در دوران صفویه، افشاریه و زندیه ما هیچ گاه داراى چنین واژه اى نبوده ایم البته در آن دوران افراد و فرهیختگان و اندیشمندانى بوده اند که برخلاف باورها و سنت هاى رایج زمانه خود مى اندیشیده اند و فراتر از زمان و مکان جامعه خود تفکر مى کرده اند. ولى به دلیل شرایط اجتماعى خاص آن دوران هرگز نمى توانیم به آنها واژه روشنفکر را اطلاق نماییم.
روشنفکری در ایران بحثی پیچیده و یافتن پاسخی در مورد آن بسیار وقتگیر و اساسا گیجکننده است. این مشکل را باید بر مشکلات دیگر این جریان که همان خودمحوری و داشتن همه پاسخها در نزد خود، افزود. گفتوگوی زیر حاصل برخی پرسشها از جریان روشنفکری در ایران است، که با دکتر ماشاالله آجودانی رئیس کتابخانه مطالعات ایرانی لندن و استاد سابق دانشگاه اصفهان در میان گذاشتیم. موضوع گفتوگوی ما روشنفکران ایرانی و سیاست بود، اما از آنجا که نمیتوان با آجودانی حرف زد اما در مورد تاریخ سخنی نگفت، در این گفتوگو موضوع ما به لحاظ تاریخی مورد بررسی قرار گرفته است.
در هر جامعه ای، معمولاً سه دسته افراد زندگی میکنند؛ آدمهایی که تولید فکر نمی کنند و بیشتر دنباله رو هستند، کسانی که خود به تولید فکر و اندیشه میپردازند و همچون چراغی راهنمای جامعه هستند و بالاخره کسانی که نه خود تولید فکر می کنند و نه از فکر دیگران استفاده میکنند، اینها کسانی هستند که باری به هر جهت زندگی می کنند.در هر جامعهای کسانی که به تولید فکر و اندیشه میپردازند، بسیار اندک هستند که اصطلاحاً به آنها روشنفکر می گویند. روشنفکر، نه مطیع محض افکار جامعه است و نه باری به هر جهت زندگیمیکند. این قبیل افراد معمولاً سرمایههای انسانی هر جامعه به حساب میآیند؛ سرمایههایی که جامعه با بهره گیری از افکار نو و تولیدی آنها، از کجرویها رهایی پیدا میکند و راه اصلی را می یابد.