بى تردید، طبیعت از عوامل مهم تمدن ساز است. در طول تاریخ، اکثر تمدن هاى کهن در کنار رودها و ساحل دریاها شکل گرفته و حتى بالیده و ماندگار شده اند. به همین دلیل، طبیعت در تمدن هاى ماندگار سابقه دارد. زایش طبیعت، خواه ناخواه در حافظه جمعى و وجدان گروهى هر قوم و ملتى و در هنرنمایى هاى هر هنرمندى تأثیر مى گذارد. ایرانیان از دیرباز آمدن بهار را جشن گرفته اند. نقاشان و نگارگران زیبایى هاى طبیعت را به تصویر کشیده اند و شاعران از سرسبزى طبیعت در بهار سخن گفته اند. آیین نوزایى طبیعت و آمدن بهار، در فرهنگ ایرانى پیشینه اى دیرینه دارد و آیین هاى نوروزى به داستان هاى اساطیرى و به ویژه داستان آفرینش جهان، جشن اهورامزدا و به تخت نشستن جمشید در نخستین روز فصل بهار برمى گردد.
در ایران کهن چهار عنصر مقدس وجود داشت؛ آب؛ باد؛ خاک و آتش. چهارشنبه سوری جشنی است که همانند سده و آذرگان با آتش پیوند دارد. چهارشنبه سوری یکی از جشن های بزرگ و کهن آریاییان است؛ جشنی که تا امروز اهمیت و جایگاه خود را نزد ایرانیان حفظ کرده و در غروب دل انگیز چهارشنبه پایان سال جملگی ایرانیان را به سرور و نشاط دعوت می کند. به طور کلی جشن های ایرانی یک پیام بزرگ و مهم برای ایرانیان دارد و آن اینکه رسوم و آداب تمدن ایران برای همه زمان ها و مکان ها زنده و پویاست و مشمول گذر زمان و مکان نمی شوند. «سوری» واژه یی پهلوی به معنای سرخی است. آتش افروزی در چهارشنبه پایان سال موجب شده است این رسم دیرین و کهن به این نام مشهور شود. سوری همچنین نماد گرمی است که با آمدنش سرما و سختی و خشکی زمستان را محو می سازد و نوید آمدن بهار را می دهد.
روز پنجم اسفند، (=اسپندگان) در ایران باستان روز «زن» بوده است که زنان در این روز از شوهران خود هدیه میگرفته اند. ابوریحان بیرونی در کتاب «الملل و النحل» که از سپندارمد به عنوان فرشته و ملائک نام برده است مینویسد: «اسفندارمد ماه روز پنجم آن روز اسفندارمد است و برای اتفاق دو نام آن را چنین نامیدهاند و معنای آن عقل و حلم است.» او می افزاید: «در زمانهای گذشته این ماه به ویژه این روز عید زنان بوده و در این عید مردان به زنان بخشش مینمودند و هنوز این رسم در اصفهان و ری و دیگر شهرهای پَهله وجود دارد که به فارسی به آن مردگیران میگویند».
ایرانیان باستان عقیده داشتند که شادی از بخشش های اهورایی و اندوه از پدیده های اهریمنی است. آنان غم را نمی شناختند و حتا در سوگ کسی نیز به اندوه نمی نشستند و شیون و زاری را گناهی بس برزگ می شمردند. از این رو می کوشیدند تا همیشه شاد باشند و در هر فرصتی جشنی سزاوار می آراستند و با گرد هم آیی به شادمانی و سرور می پرداختند. در میان این جشن ها سه جشن زمستانی - جشن یلدا ، جشن چهار شنبه سوری و جشن سده - که آتش در آنها نقشی اساسی داشت و آتش افروزی از مراسم بنیانی انها بود، از اعتبار دیگری برخوردار بود. و باز در میان این سه جشن، جشن سده گرامی تر بود، چرا که ریشه ی آن با جشن با پیدایش آتش پیوندی تنگاتنگ داشت.