ادبیات بازتاب احساسات و نگرش های افرادی است که خواسته یا ناخواسته، درونی ترین باورهای خود را در زبانشان جاری کرده اند. از جمله درونیاتی که در بیشتر آثار ادبی می توان دریافت، اشاره به کودک و کودکی است که در واقع به نوعی تجربه ی بازگشت به کودکی را در شاعران و نویسندگان نشان می دهد. سخن از کودکان، بازی ها و عوالم کودکانه از همان آغاز شعر پارسی در اشعار شاعران وجود داشته و گاه و بی گاه به آنها اشاره شده است. در میان شاعران معاصر نیز پروین اعتصامی و فروغ فرخزاد به دنیای کودکان دیروز اشاره هایی داشته اند که زنانه بودن اشعار و به ویژه مادرانه بودن آنها، لطافت فضای شعری شان را دوچندان کرده است. در این مقاله سعی نمودیم که اشاره های آنها به کودکان و دنیای کودکانه شان را بررسی کنیم، تفاوتها و تشابهات دیدگاه آنها، جایگاه مخاطب در اشعار آنها و نیز تفاوت دنیای آنان با دنیای کودکان امروز را بازگو نماییم.
مهمترین نکتهای که در اولین برخورد با شعر شاعرههای جوان معاصر به چشم میخورد کمبود اصالت و فقدان استقلال لازم شعری است. اکثریت اشعار شاعرههای جوان سوزناک و دردآور است و میبینم که حتی از تأثیر تصویرسازی دلنشین هم در این اشعار خبری نیست و آنچه اصالت کار شاعران بزرگ است در شعر شاعرهها دست نزده باقی مانده است و تنها رویه کار مورد تقلید است. به سادگی میتوان یکی از علل توجه شاعرها به شعر فروغ فزخزاد، اشتراک شرایط زندگی آنها دانست. اکثر شاعرههای ما به علت شرایط زندگی و نیز به خاطر موقعیت سنی خویش "عشق" را مظهر اصلی شعر خود برگزیدهاند و در حدود ۸۰% از مجموع اشعار آنها به اصطلاح "عاشقانه" است.
بیست سال از عمر پروین - ۱۲۸۵ الی ۱۳۰۴ شمسی - در دوران قاجار طی شد و حکومت از درون پوسیده قاجار، هرگز برای زنان، به عنوان نیمی از جمعیت کشور ارزشی قائل نبود تا وسایل تعلیم و تربیت آنان را فراهم سازد و همت بلند پدر پروین، با هدایت و آموزش صحیح از او شخصیتی ساخت که امروز به رغم گذشت ۶۵ سال با آن که بسیاری از بزرگان علم و ادب ایران، همچون ملک الشعرا بهار، میرزا علی اکبر خان دهخدا، علامه محمد قزوینی، دکتر غلامحسین یوسفی، استاد عبدالحسین زرین کوب، مرحوم سعید نفیسی، مرحوم حاج سیدنصر الله تقوی، دکتر لطفعلی صورتگر، محمدحسین شهریار، محمدعلی اسلامی ندوشن، مرحوم استاد عبدالحسین نوایی و... درباره او قلم فرسایی کرده اند، باز هم مطالب ناگفته یا کم گفته یی باقی مانده است که جا دارد در یکصدمین سالگرد تولد و شصت و پنجمین سالگرد خاموشی اش بار دیگر گفته شود.