جواد طباطبایی در ایران خیلی زود به شخصیتی صمیمی در میان اهل اندیشه و نظر تبدیل شد؛ چنان که اکثر دانشجویان و اصحاب فکر در گفت و گوهای غیررسمی میان یکدیگر، وی را با نام کوچک یعنی «سید جواد» خطاب می کنند. اقبال اندیشه او را شاید در مواجهه صادقانه و جدی اش با تاریخ فکری ایران بتوان جست و یافت که از خلال نوشته هایش به خوبی پیداست. خوانندگان جدی و پیگیر آثار او تا حالا باید «مکتب تبریز» را خوانده و منتظر جلد دوم آن باشند. این یادداشت نیز مروری است بر فصلی از «مکتب تبریز» که به نظریه اصلاحات در ایران پرداخته است. آنچه در این فصل بیش از سایر مطالب، نظرم را به خود جلب کرد، بخشی بود که در ارتباط با مجدالملک و «رساله مجدیٌه» وی نگاشته شده بود.روایت طباطبایی از نظریه اصلاحات، از سفرنامه های ایرانیان به خارج از کشور شروع شده و بعد به رساله های رجال سیاسی می رسد که در میان آنها، نام اشخاصی از قبیل عبداللطیف شوشتری، میرزا ابوطالب خان و میرزا صالح شیرازی، در کنار نام مردی چون میرزا ملکïم خان به چشم می خورد و طباطبایی این اسناد را در زمره «نخستین تاملات درباره اصلاحات» به شمار می آورد.