هابز و لاک دو تن از مؤسسان فلسفه مدرن هستند. البته این دو بیشتر به عنوان فیلسوف سیاسی نامبردارند، اما هم کتاب «لویاتان» هابز و هم کتاب «رساله درباره فهم بشری» لاک از مهمترین کتابهای شناختشناسی در قرن هفدهم و آغاز عصر مدرن محسوب میشوند. روسو البته شناختشناس نبود، اما متأثر از فلسفه شناخت لاک، انسانشناسی خاصی تدوین کرد که فلسفه سیاسی قرارداد اجتماعی را در سیطره خود گرفت. چه رابطهای میان شناختشناسی، انسانشناسی و فلسفه سیاسی این فیلسوفان وجود دارد؟ مقاله حاضر در پی جستجوی پاسخ این پرسش و تقویت این فرضیه است که شناختشناسی لاک انسانشناسی روسو را زمینهسازی کرد و این دو، یکی با صراحت کمتر و دیگری با صراحت بیشتر، تفکری را تقویت کردند که میتوان از آن به عنوان آنارشیسم پنهان تعبیر کرد. این تفکر به دست مارکس به اوج خود رسید و به جزء مشترک فلسفههای سیاسی رقیب همچون لیبرالیسم و سوسیالیسم بدل شد.
به طور کلی غالب متفکران و نظریهپردازان قرن هیجدهم و بسیاری از متفکران و نظریهپردازان نیمه اول قرن نوزدهم، عقل و عقلانیت و علم و تکنولوژی را بسیار ستایش کردند و آن را کلید حل تمامی مشکلات دانستند؛ آنان در مقابل هر مشکلی راهحل براندازی جهل به وسیله آموزش را مطرح کردند و نوعی آرمان شهر را پیشبینی کردند که در آن همه در پناه عقل و با دوری از احساسات که مایه تعصب و تعارض است، به رضایت و آرامش و تعادل دست خواهند یافت. حتی کسی مثل استیوارت میل که به اعتدال مشهور بود، عقل را در برابر احساسات قرار میداد، و چنان استدلال میکرد که گوئی هر خیری از عقل و هر شری از احساس برمیخیزد. (میل، ۱۳۶۵) اما علیرغم ارزش و اثرگذاری بسیار عقل و علم در حل بنیادی مشکلات بشر، اولاً به هر حال توانائی تغییر محدود بود، ثانیاً در دراز مدت اثر میکرد. به همین دلیل بود که کوتاه زمانی پس از عصر خرد، تردید در نظریههای روشنگری و لیبرالیسم که پشتوانههای نظری آن وضعیت محسوب میشدند، آغاز شد. زیرا علیرغم تحولات بسیار مهم و مفید ناشی از به کار بردن عقل و علم، نه فقط وعدههای بزرگی که در مورد صلح و پیشرفت داده شده بود، تحقق نیافت، بلکه توسعه بورژوازی و اوجگیری کار سرمایهداری صنعتی جوامع بزرگ غرب را به شدت بحرانزده کرد. از یک دیدگاه، تجدد قرن نوزدهم به تدریج با کاهش یافتن اعتماد و اطمینانِ تعدادی از متفکران اجتماعی نسبت به بعضی مفاهیمی همراه شد که مورد اطمینان و یقین بزرگان آغاز عصر مدرن بود.