«دین و سیاست»، به عنوان مقالهای برای تحویل به همایش دانشگاه هاروارد، دربارهی این پرسش نوشته شد که «آیا نبرد میان جهان آزاد و کمونیسم اساساً نبردی دینی است؟» این مقاله در مجلهی Confluence، دورهی دوم، ش ۳، ۱۹۵۳، منتشر شد. ژول مونرو به مقالهی آرنت در نامهای خطاب به هنری کیسینجر، سردبیر Confluence، پاسخ داد و این پاسخ در شمارهی بعدی مجله، دورهی دوم، ش ۴، ۱۹۵۳، منتشر شد. مونرو در نامهاش، با ذکر اینکه آرنت «[او] را متهم به خلط ایدئولوژی با دین میکند»، به نوبهی خود از او به دلیل ناتوانی در تعریف هریک از آنها انتقاد میکند. پاسخ آرنت در دورهی بعدی Confluence، دورهی سوم، ش ۱، ۱۹۵۴، منتشر شد. یکی از جنبههای تعجبآور نبرد میان جهان آزاد و جهان تمامخواه تمایلی قوی به تأویل این نبرد با واژگان دینی بوده است. به ما گفته میشود که کمونیسم «دین دنیوی» [”secular religion“] تازهای است که جهان آزاد در برابر آن به دفاع از «نظام دینی» متعالی خویش میپردازد. این نظریه لوازمی بیشتر از علت قریبش دارد و «دین» را باز به قلمرو امور عمومی- سیاسی آورده است، «دینی» که از زمان جدایی کلیسا و دولت تا مدتها از این قلمرو بیرون رانده شده بود. به همین منوال، اگرچه مدافعان این نظریه اغلب از این امر ناآگاهند، مسألهی تقریباً فراموششدهی رابطهی میان دین و سیاست را بار دیگر در دستور کار علم سیاسی قرار دادهاند.
سی سال از مرگ دکتر علی شریعتی، روشنفکر و آموزگاری که گمان می رود تاثیرگذار ترین روشنفکر عمومی ایران در سده اخیر باشد، گذشته است. با این وصف به نظر نمی آید که بحث از او یا اندیشه های او پایان یافته باشد، چرا که هنوز هستند کسانی که مدعی پیروی از اندیشه های اویند، هنوز هستند کسانی که درصدد برائت جستن از اویند و هنوز هستند کسانی که خواهان بدنامی و رسوایی اویند و البته بر این دسته از افراد باید کسانی را افزود که صرفاً خوانندگان و پژوهشگران آثار و اندیشه های اویند.
منشأ لیبرالیسم. اصطلاح لیبرالیسم همانند معنایش جدید است. این اصطلاح در اصل اسپانیایی است و از نام حزبی سیاسی گرفته شده است، یعنی لیبرالهایی که در اوایل قرن نوزدهم از استقرارحکومت مشروطه در اسپانیا طرفداری میکردند. بعدها، اصطلاح «لیبرال» در کشورهای اروپایی دیگر نیز رایج شد و برای نامیدن حکومت، حزب، سیاست یا عقیدههای به کار رفت که طرفدار آزادی و مخالفت با «آمریت طلبی» [authoritarianism] بود. لیبرالیسم در مقام نظامی فلسفی به نظامی بسته از تفکر با اصول ثابت و تغییر ناپذیر تنزل نمی کند. لیبرالیسم را می توان به طور دقیق نگرشی به زندگی و مسائل آن وصف کرد که تأکیدش بر ارزشهایی همچون آزادی برای افراد و اقلیتها و ملتهاست.