ویتگنشتاین استدلال میکرد که فرگه و راسل، تفاوتِ میان قضایای منطقی و قضایای تجربی را دست کم گرفتهاند، زیرا به اعتقاد فرگه و راسل، این دو نوع قضیه با همه تفاوتی که ممکن است داشته باشند و با همه تفاوتی که میان انواع متعلّقات آنها وجود دارد، هنوز اشتراک قابل توجهی دارند و آن این است که هر دو بیانگر چیزی هستند. نظر خود ویتگنشتاین این بود که قضایای منطق بیانگر چیزی نیستند. این قضایا هیچگونه اطلاعی در خصوص عالم نمیدهند. همانگویی محضاند. ویتگنشتاین میگوید: «برای مثال، در صورت علم به اینکه یا باران میباشد یا نمیبارد، من هیچ علمی درباره آب و هوا نخواهم داشت»، «... همه قضایای منطق یک چیز را میگویند، یعنی هیچ را»