شعر نو فارسی را، بهویژه طاعنان، رهآورد روشنفکرانی دانستهاند که از ادبیات غرب، بهخصوص ادبیات فرانسه متأثر بودند. این اَنگ بیگانهبینی با واقعیتی قرین شد که به ظاهر مؤید آن بود. در حقیقت، نوپردازان و، در راس آنان، نیما عموماً با آثار شاعران فرانسوی، مستقیم یا از راه ترجمه، آشنایی داشتند. بهعلاوه، نخستین نشانههای تجدد در شعرفارسی با نهضت مشروطیت پدیدار گشت که خود آن نیز ارمغان غرب شمرده میشد و در دورانی آغاز شده بود که روابط فرهنگی با غرب و بالاخص فرانسه، بهواسطه استادان خارجی دارالفنون و بر اثر مسافرت عدهای از ایرانیان به اروپا برای تحصیلات عالیه وسعت یافته بود. در همین اوان بود که جنبش ترجمه رونق گرفت و، در جنب نشرترجمه آثار داستانی، سرودههای شاعران فرانسوی و آلمانی نیز جسته گریخته در مطبوعات درج و منتشر میشد.
تلفظ درست واژه ی آسمان که در شعر و ادب فارسی به صورت چرخ، فلک، گردون، گنبد گردون، ایوان سیمابی، چتر مینا، چتر زرنگاری، قدح لاجوردی، فانوس خیال، فانوس گردان، قفس سیمابی، خم لاجورد، لاجورد قبا، لگن زمردی، گنبد جان ستان، بحر معلق، گوی لاجورد، چتر آبگون، تخت فیروزه، چادر کبود، طاق نیلوفر، طشت نگون و غیره .... به کار رفته آسمان(asman) است و نه آسِمان (aseman)، و از دو بخش«آس» و «مان» بوجود آمده ....
بیست سال از عمر پروین - ۱۲۸۵ الی ۱۳۰۴ شمسی - در دوران قاجار طی شد و حکومت از درون پوسیده قاجار، هرگز برای زنان، به عنوان نیمی از جمعیت کشور ارزشی قائل نبود تا وسایل تعلیم و تربیت آنان را فراهم سازد و همت بلند پدر پروین، با هدایت و آموزش صحیح از او شخصیتی ساخت که امروز به رغم گذشت ۶۵ سال با آن که بسیاری از بزرگان علم و ادب ایران، همچون ملک الشعرا بهار، میرزا علی اکبر خان دهخدا، علامه محمد قزوینی، دکتر غلامحسین یوسفی، استاد عبدالحسین زرین کوب، مرحوم سعید نفیسی، مرحوم حاج سیدنصر الله تقوی، دکتر لطفعلی صورتگر، محمدحسین شهریار، محمدعلی اسلامی ندوشن، مرحوم استاد عبدالحسین نوایی و... درباره او قلم فرسایی کرده اند، باز هم مطالب ناگفته یا کم گفته یی باقی مانده است که جا دارد در یکصدمین سالگرد تولد و شصت و پنجمین سالگرد خاموشی اش بار دیگر گفته شود.
عرفی شاعری است که غالباً از تاریخ ادبیات نویسان بیمهری دیده، گو اینکه در ردهی کسانی است که اولین خشتهای سبک هندی (اصفهانی) را گذاشته و خود نمیدانسته که باریک اندیشی مو شکافانهی او سبکی پدید خواهد آورد که هندی اش خواهند خواند، و نمیدانسته که پس از او «صائب» نامی میآید و «بیدل» نامی وآنگاه، نگاه تیز بین او را با احساسی کم و بیش اندیشیده میآمیزند و شیوهای نو به بازار هنر میآورند. عرفی بیش از آنچه تصور شود «خود» ش است. او با آنچه احساس میکند شعر میگوید و چون روانی زخم خورده دارد، شعر او هر روز به رنگی در می آید که نمودار روح بیمار اوست. گاهی به تأثیر فلسفهی هند، بی نیازی آزاری دهنده ای را در شعرش مصور میسازد