اینکه مفاهیم کلیدی مارکس در نقد اقتصاد سیاسی امروزی شده اند و "پیشگویی" های وی فعلیت اجتماعی یافته اند، صرفا بواسطه درایت و نبوغ مارکس نیست. وجه مشخصه مارکس در بازآفرینی روش دیالکتیکی در برخورد با مقولات تجربی (آمپریک) است که بقول خودش به وی امکان "آزادی حرکت در امور مادی" را می دهد. لذا مارکس در تعیین روابط اجتماعی سرمایه داری، از سطح به عمق و از "نماد" به "ذات" رفته و تعارضات درونی و قوانین حرکت سرمایه را تا فرجام منطقی اش دنبال می کند. بهمین خاطر است که در جلد اول «سرمایه»، در بخش "فرآیند انباشت سرمایه"، تشخیص می دهد که ادامه منطقی تراکم و تمرکز سرمایه می تواند به شرایطی منتهی شود که " کل سرمایه اجتماعی در دست یک سرمایه دار واحد و یا یک شرکت سرمایه داری واحد متحد گردد." (سرمایه:۷۷۹:۱)
کشف مهم مارکس عبارت است از توضیح نهائی رابطه سرمایه با کار و یا به عبارتی دیگر اثبات این امر که چگونه در بطن جامعه امروزی، در درون شیوه تولید سرمایهداری استثمار کارگران توسط سرمایهداران عملی میگردد. از زمانی که اقتصاد سیاسی این نظریه را مطرح ساخت که کار سرچشمه تمامی ثروتها و همگی ارزشها است، طرح این پرسش اجتنابناپذیر گشته بود که پس چگونه سازگار است که کارگر مزدور تمامی ارزشی را که در نتیجه کار او حاصل میشود، دریافت نمیدارد و بلکه باید بخشی از آنرا به سرمایهدار بدهد؟ هم اقتصاددانان بورژوا و هم سوسیالیستها کوشیدند بهاین پرسش پاسخی مبتنی بر منطق علمی بدهند، اما تلاششان بیهوده بود تا آنکه مارکس راه حل خود را ارائه داد. این راه حل عبارت از آن است که شیوه تولیدی امروزین سرمایهداری برای حیات خود به دو طبقه اجتماعی نیاز دارد. از یکسو سرمایهدارها که مالکیت ابزار تولید و وسائل زندگی را در اختیار خود مییابند و از سوی دیگر پرولتاریا که فاقد چنین مالکیتی است و برای بهدست آوردن وسائل زندگی، تنها یک کالا، یعنی نیروی کار خود را میتواند بفروشد. اما ارزش یک کالا بهوسیله مقدار کاری تعیین میگردد که برای تولید آن مصرف میشود، یعنی بر پایه مقدار کار لازمی که برای تولید مجدد آن کالا بهکارگرفته میشود، یعنی ارزش نیروی کار یک انسان معمولی در یک روز، در یک هفته، در یک ماه، در یک سال، یعنی بهوسیله مقدار لوازم زندگی که برای نگهداری آن مقدار نیروی کار طی یک روز، یک هفته، یک ماه، یک سال ضروری است. فرض کنیم کارگر برای یک روز وسائل زندگی خویش به شش ساعت کار برای تولید آن نیاز دارد و یا امری که مشابه آن است: مقدار کاری که در آن وسائل زندگی نهفته است، شش ساعت کار را نمودار میسازد، در آن صورت ارزش کار یک روز خود را در مقدار پولی متجلی میسازد که شش ساعت کار را مجسم میسازند.