ادبیات پیش رومانتیک با انتشار رمان "پاملا" اثر "ساموئل ریچاردسون" در ۱۷۴۰ آغاز شد. رمانتیسم بیش از اینکه یک جریان ادبی و هنری باشد، مرحلهای ازحساسیت اروپایی است که ابتدا در اواخر قرن ۱۸در انگلستان و آلمان و سپس در ایتالیا، اسپانیا و کشورهای اسکاندیناوی شروع شد. اصطلاح رمانتیک به معنای گفتار و نوشتاری است که تخیل برانگیز بوده و به توصیف مناظر و مکانهای طبیعی، بیان آزاد حساسیتهای انسان و احساسات او میپردازد و تائیدی بر حقوق فردی است.
به طور کلی غالب متفکران و نظریهپردازان قرن هیجدهم و بسیاری از متفکران و نظریهپردازان نیمه اول قرن نوزدهم، عقل و عقلانیت و علم و تکنولوژی را بسیار ستایش کردند و آن را کلید حل تمامی مشکلات دانستند؛ آنان در مقابل هر مشکلی راهحل براندازی جهل به وسیله آموزش را مطرح کردند و نوعی آرمان شهر را پیشبینی کردند که در آن همه در پناه عقل و با دوری از احساسات که مایه تعصب و تعارض است، به رضایت و آرامش و تعادل دست خواهند یافت. حتی کسی مثل استیوارت میل که به اعتدال مشهور بود، عقل را در برابر احساسات قرار میداد، و چنان استدلال میکرد که گوئی هر خیری از عقل و هر شری از احساس برمیخیزد. (میل، ۱۳۶۵) اما علیرغم ارزش و اثرگذاری بسیار عقل و علم در حل بنیادی مشکلات بشر، اولاً به هر حال توانائی تغییر محدود بود، ثانیاً در دراز مدت اثر میکرد. به همین دلیل بود که کوتاه زمانی پس از عصر خرد، تردید در نظریههای روشنگری و لیبرالیسم که پشتوانههای نظری آن وضعیت محسوب میشدند، آغاز شد. زیرا علیرغم تحولات بسیار مهم و مفید ناشی از به کار بردن عقل و علم، نه فقط وعدههای بزرگی که در مورد صلح و پیشرفت داده شده بود، تحقق نیافت، بلکه توسعه بورژوازی و اوجگیری کار سرمایهداری صنعتی جوامع بزرگ غرب را به شدت بحرانزده کرد. از یک دیدگاه، تجدد قرن نوزدهم به تدریج با کاهش یافتن اعتماد و اطمینانِ تعدادی از متفکران اجتماعی نسبت به بعضی مفاهیمی همراه شد که مورد اطمینان و یقین بزرگان آغاز عصر مدرن بود.