قرن بیستم جولامگاه دیدگاه های اندیشمندانی بود که سیاست را موضوع مستقلی برای پرداخت نمی دانستند. اقتصاد یا فرهنگ از دیدگاه این متفکرین مرجع شناسایی وتفسیر کنش سیاسی تلقی می شد. اما دراواخر قرن بیستم متفکرین واندیشمندان جایگاه فراختری برای پرداختم مستقل وبلاواسطه به سیاست تدارک دیدندوآرنت وفوکو دو اندیشمندی بودند که سیاست ورفتارهای نبعث از قدرت را نقطه عزیمت تبیین سایر وجوه حیات اجتماعی ارزیابی می کردند. این نوشتار به وجوه افتراق اندیشمندان ابتدا وانتهای قرن بیسم در زاویه دید به شان وکارکرد کنش سیاسی می پردازد. دوکلان روایت درفلسفه سیاسی قرن بیست، برای تبیین ریشه ها وآبشخورهای کنش سیاسی ارائه شده بود.