هانس یوناس (Hans Jonas) در کنار کارل لوویت، هربرت مارکوزه، هانا آرنت و امانوئل لویناس از شاگردان برجسته مارتین هایدگر بود که دکترایش را در سال ۱۹۳۰ دردانشگاه ماربورگ زیرنظر هایدگر دریافت کرد. او از جمله اندیشمندانى است که بر بعد اخلاقى زندگى آدمى بسیار تأکید مى ورزید و فلسفه را فارغ از بعد عملى و اخلاقى نمى دانست. این، موضوعى بود که تا پایان زندگى اش او را رها نکرد. در ۲۵ مه ۱۹۹۲ در مونیخ، در سخنرانى اى که «فلسفه در پایان قرن» نام داشت باز بر اهمیت بعد اخلاقى فلسفه و به طور کلى زندگى پاى فشرد.
پانیکار خود را صددرصد هندو و هندی و صد درصد کاتولیک و اسپانیایی توصیف می کند و تحقق چنین تألیفی را حاصل زندگی دینی می داند اما دین در مقام تجربه و نه ایدئولوژی. به عقیده او آن روزگار که ادیان می توانستند به خلوت باشکوه خود پناه ببرند سپری شده است. فی المثل در اروپا مردمان دیندار نمی توانند وجود میلیونها خارجی با فرهنگهای مختلف را که اکنون در اروپا زندگی می کنند نادیده بگیرند. دیگر نمی توانند این واقعیت را نادیده بگیرند که در سه چهارم سیاره ما مسیحیت دین غالب نیست. از همین رو باید گفت وگو وجود داشته باشد اما سؤال این است که چه گفت وگویی؟ پانیکار به گفت وگوی درون دینی و تجربی و نه گفت گو در سطح صرفاً نظری و الهیاتی قائل است و می گوید: «تا وقتی که من پذیرنده نباشم و نبینم که دیگری دیگری نیست بلکه جزیی از خودم است که به من کمال وسعت وجودی می بخشد وارد گفت وگویی واقعی نشده ام. در واقع گفت وگوی درون دینی واقعی در خودم آغاز می شود و بیشتر عبارت است از تبادل تجربه های دینی تا آموزه ها و اعتقادات نظری. اگر از این مبنا شروع نکنیم هیچ گفت وگوی دینی ممکن نیست.» پانیکار ضمن رد معنویت گرایی های سطحی و کاذب می گوید که گفت وگویی که مدنظر اوست گفت وگویی وجودی عینی و همدلانه است.
نخستین کار دیلتاى متمرکز بر مباحثى است که در کتاب مقدمه اى بر علوم انسانى (۱۸۸۳) مطرح ساخت. نکته اصلى این مساعى فکرى این عبارت اوست که «هیچ خون واقعى در رگهاى فاعل شناساى (Knowing Subject) مطرح شده از سوى لاک، هیوم و کانت جریان ندارد.» دیلتاى تمایل دارد که تجربه هاى انسانى را همان گونه که در زندگى هاى روزمره واقعى انسانها وقوع مى یابد، بررسى کند. او برخلاف بسیارى از اندیشه وران پیشین آدمها را موجوداتى در درجه اول عاقل و عقلانى نمى داند، بلکه آنها را توأمان موجوداتى صاحب اراده، احساس و فکر به شمار مى آورد، گرچه به نسبتهاى مختلف در زمانهاى گوناگون.