احمد محمود، چه در مقام انسان و چه در مقام نویسنده، که از لحاظ خودش به هیچ وجه از یکدیگر جدا نبودند، بیطرفی و تذبذب و بیتعهدماندن را نمیپسندید و زندگی را به صورت نبردگاهی میدید که در آن دعواهای اجتماعی و سیاسی مهم مطرح میشود و در نتیجه بر این عقیده بود که نویسنده در میدان نبرد باید بسیار هوشیار و باریکبین باشد. در حقیقت او مدافع وحدت نظریه و عمل و ادبیات و زندگی بود و مسؤولیت اجتماعی و احساس زندگی را جزو ذات ادبیات میدانست.