نقد در لغت به معنای جدا کردن خوب و سَره از بد و ناسَره است و با وجود تفاوت معنایی، در میان عموم مردم در کنار واژهی انتقاد استفاده میشود. نقد، عمل و فرآیندی است که طی آن یک اثر، موجودیت یا اتفاق از جنبههای گوناگون بررسی و تجزیه و تحلیل میشود؛ در حالی که انتقاد عمدتاً به منظور برجسته کردن نکات منفی یک موضوع استفاده میشود. نقد میتواند باعث رشد یک اثر و معرفی آن به جامعهی هدف شود و گاهی فاکتور کنترل کننده یا جهت دهنده به مسیر علمی و هنری جامعه است. اگر نقد وجود نداشته باشد دیگر خودآگاهی معنا نخواهد داشت تا به تلاش هنرمند و فرد بینجامد و همچنین آثار در کنار یکدیگر نمیتوانند بیانگر صفات "بهتر" و "بدتر" باشند.
بار هستی که در این رمان مطرح است بار روح آدمی است . دو مفهوم سبکی و سنگینی از اهمیت خاصی برخوردار است که به تضاد فلسفه پارمنیدس و موسیقی بتهوون مربوط می شود. در حالی که پارمنیدس تحسین کننده سبکی در زندگی است موسیقی بتهوون تایید بر اهمیت و ارزش سنگینی روح دارد که یک ضرورت بشری است . دلهره هایی که ترزا از خیانت های مداوم توما به او دارد سبب ایجاد دلرحمی و همدلی در توما می شود و سنگینی در روح او ایجاد می کند. کوندرا در این رمان می گوید که سبکی روح باعث دور شدن بشر از زندگی زمینی و جدا شدن او از زمین و سنگینی روح او سبب زمینی تر شدن او می شود. تمایل افراد بشر به این است که عشق خود را چیزی دارای سنگینی در زندگی ببینند که بدون عشق زندگی ممکن نیست .