موضع مبهم و تدافعى روشنفکران مکتب فرانکفورت و نظریه انتقادى در برابر سیاست و فقدان هر گونه برنامه یا طرحى براى سیاست عملى، همواره یکى از نقاط ضعف عمده این مکتب و ناشى از آن به اصطلاح «بدبینى» و «شکست گرایى» اعضایش به شمار رفته است. مکتب فرانکفورت، به گفته هابرماس، هوادار نوعى مارکسیسم بدون پرولتاریا است و این به معناى امیدبریدن از کنش اجتماعى در وضعیت موجود است.