میلتوس گذرگاه و محل تلاقی فرهنگ های یونانی، بین النهرینی، مصری و همسایه پادشاهی توانمند لیدیا بود. مردم میلتوس بسیار اهل سفر کردن بودند و همین امر آنان را متوجه ایده های متفاوت و تضارب میان آرای و تشابهات بین اندیشه های گوناگون کرده بود . آگاهی از این تشابهات و تعارضات میان اندیشه ها ، مشوقی برای اندیشیدن میلتوسی ها بود . در میان آریستوکراتها ، میلتوسی ها از استقلال نظر خاصی برخوردار بودند و این کوشش آنان بود برای داشتن فردیت و مزیتی که آن ها را می پرواند تا یکی از سعادتمندترین مردم منطقه باشند . تالسِ میلتوسی ( از۶۱۰ ـ ۶۴۰ تا حدود ۵۴۸ ـ ۵۴۵ ق م )، پسر اکسامیاسِ میلتوسی و کلئوبولینا ، که نامش از تالاث Thallath، ایزد بانوی کلدانی که تجسم بخش دریاست ، گرفته شده است . تالس در جستجوی دانش سفرهای بسیاری کرده بود و از کرت ، مصر و فینیقیه نیز دیدن کرد. نسب تالس را احتمالاً از مردم فینیقی می دانند اما در حقیقت او باید از کارین ها یا کرتیان باشد که حتماً بافرهنگ ایونیایی ادغام شده است .