در ایران مبارزات زنان هر چند محتوای جنسیتی داشتند و دارند و در عین حال بیشتر تابعی از مبارزات مردمی برای تغییر و تحول در جهت نوسازی و استقلال و توسعه بوده اند. تا پیش از انقلاب مشروطه زنان پشت سر مردان برای تغییر حاکمیت و یا ایجاد تغییرات اجتماعی حرکت می کردند. در جریان مشروطه هم این اتفاق تکرار شد. با این تفاوت که مردان آزادیخواه اعم از سوسیالیستها یا ناسیونالیستهای لیبرال تجددطلب خواهان تغییر روابط استبدادی علاقمند به تغییر مناسبات سنتی زن و مرد در خانواده و اجتماع شده بودند، آنها امکان این را فزاهم کردند که زنان در کنار آنان قرار گیرند تا در پروژه نوسازی و تغییرات اجتماعی از سنت به مدرن از نیرو و انرژی زنان بهره ببرند و با نیروهای مضاعف مشروطه خواهی را پیش ببرند. از آن جایی که در جوامع سنتی زنان ویترینی از اعتقادات و نگرشهای مردانه آن اجتماع هستند، بحث تغییر شرایط و تغییر مناسبات زنان در خانواده و اجتماع محل مناقشه جدی بین مشروطه خواهان متجدد و مشروعه خواهان سنتی قرار گرفت، شیخ فضل الله نوری می گفت مشروطه می خواهد بر سر زنان چادرهای چرخی (همین چادرهای مشکی که امروز به عنوان حجاب برتر مطرح است) کرده و آنها را بی عفت نماید. اما این قبیل مقاومتها علیرغم اینکه از سوی مراجع و منابع جدی سنتی و عرفی جامعه ایران صادر می شد در برابر حجم فزاینده خواست مردان ترقیخواه برای تغییر وضعیت سیاسی در هم می شکست. لذا زنان مدرن و نو اندیش ایران، مدرن و نواندیش بودنسان را مدیون مردان ترقی خواه (پدر، همسر، برادر) هستند. ما به طنز اصطلاح معمول ایرانی که میگوید پشت سر هر مرد موفق یک زن فداکار وجود دارد را به اصطلاح پشت سر هر مرد موفق یک زن قربانی وجود دارد بدل کرده ایم و اما به جد معتقدیم، پشت سر هر زن موفق یک مرد ترقی خواه آزاداندیش وجود دارد.