دولت پدیده ای همانند سایر پدیده ها است که در معرض زوال و فروپاشی قرار می گیرد. برخی از نویسندگان که اندیشه فارابی را اوتوپیایی و غیرقابل دسترس تلقی کرده اند با این مفروض که دولت آرمانی هرگز دچار تغییر و تحول نمی شود بحث زوال دولت را در اندیشه او روا ندانسته و بدان نپرداخته اند. شاید تصور آنان این باشد که وصف «فاضله» به معنای «آرمانی» و غیر واقعی است در حالی که فارابی بر اساس آموزه های قرآنی فضیلت را در مقابل «رذیلت»و «جهالت» و «ضلالت» و «فسق» قرار داده است و هر کدام از این اصطلاحات را عنوانی برای یک مدینه واقعی جعل کرده است. زوال دولت از نظر فارابی تنها از ناحیه حاکم نیست بلکه استحاله ارزش های فاضله و از بین رفتن افعال فضیلتمحور و تعاون همگانی در نیل به سعادت و همچنین عوامل طبیعی و خارجی همانند سلطه بیگانگان همه در فروپاشی دولت موثر هستند. فارابی یکی از وظایف علم مدنی را شناسایی و پیش گیری از عوامل زوال دولت ها می داندو عواملی چون ناکارآمدی دولت، استحاله ارزش ها، بحران رهبری و فساد در دین را از جمله عوامل درونی زوال و زمینه های داخلی تحول سیاسی دولت می داند. لازم به ذکراست که این مقاله به همایش ملی فارابی و تاسیس فلسفه اسلامی ارائه و روز پنج شنبه ۷بهمن ۱۳۸۹ در این همایش توسط نویسنده قرائت شد.