از آن جا که در فلسفه سیاسى کانت استقلال زن نادیده گرفته شده، آزادى و حق تساوى او با مرد نیز مورد تهدید واقع شده است. تعارضات موجود بین اندیشه هاى ارائه شده در فلسفه سیاسى و فلسفه اخلاق سبب گردیده است تا کانت در میان دو نظر مختلف اسیر بماند؛ او از یک سو، بر این باور است که زن و مرد به طور طبیعى باهم برابرند و در عین حال، زن باید حق تساوى طبیعى خود را براى منافع مشترک خانواده انکار کند و از سوى دیگر، معتقد است که طبیعت منحصر به فرد زن، تقسیم متساوى اختیار و قدرت را نامناسب مى سازد و زن و مرد به طور طبیعى یکسان نیستند. این موضوع علاوه بر کانت، براى عقیده فردگرایى ـ به طور عام ـ و براى عقیده فردگرایى زن گرایانه ـ به طور خاص ـ یک مشکل عمده به شمار مى رود.